detest

/dəˈtest//dɪˈtest/

معنی: تنفر داشتن از، نفرت کردن، بیزار بودن از
معانی دیگر: (شدیدا) متنفر بودن از، بیزار بودن، آریغ داشتن، منزجر بودن، کراهت داشتن (از انجام کاری)

جمله های نمونه

1. i detest a government that mistreats its own people
من از حکومتی که با مردم خود بدرفتاری کند انزجار دارم.

2. i detest the smell of cigars
از بوی سیگار برگ بیزارم.

3. The world detests people who aren't valiant.
[ترجمه مجنونِ‌رقیه315] دنیا از انسان هایی که دلیر نیستند ، بیزار است .
|
[ترجمه گوگل]دنیا از افرادی که شجاع نیستند متنفر است
[ترجمه ترگمان]دنیا از کسانی که شجاع نیستند متنفر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wally was certain that his girlfriend's parents would detest him because he had been a delinquent.
[ترجمه گوگل]والی مطمئن بود که والدین دوست دخترش از او متنفر خواهند بود زیرا او یک خلافکار بوده است
[ترجمه ترگمان]والی مطمئن بود که پدر و مادرش از او متنفر خواهند شد چون او یک مجرم محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I detest Chinese food but I won't deprive you of the chance to eat it.
[ترجمه مجنونِ‌رقیه315] من از غذای چینی بیزارم ، اما تو را از فرصت خوردن آن محروم نمی کنم .
|
[ترجمه گوگل]من از غذای چینی متنفرم اما شما را از خوردن آن محروم نمی کنم
[ترجمه ترگمان]از غذای چینی بدم می اید، اما تو را از این شانس محروم می کنم که آن را بخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I detest racialism, because I regard it as a barbaric thing, whether it comes from a black man or a white man.
[ترجمه گوگل]من از نژادپرستی متنفرم، زیرا آن را امری وحشیانه می‌دانم، چه از یک مرد سیاهپوست باشد و چه از یک مرد سفید پوست
[ترجمه ترگمان]از racialism بیزارم، چون آن را یک چیز وحشیانه تلقی می کنم که آیا از یک مرد سیاه یا یک مرد سفید می آید یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I thoroughly detest writing letters to her.
[ترجمه گوگل]من به شدت از نوشتن نامه به او متنفرم
[ترجمه ترگمان]از این که برایش نامه می نویسم متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I detest the sort of ads that use nauseatingly cute children and animals.
[ترجمه گوگل]من از تبلیغاتی که از کودکان و حیوانات به طرز تهوع‌آوری زیبا استفاده می‌کنند متنفرم
[ترجمه ترگمان]من از نوعی تبلیغ که از nauseatingly و حیوانات با نمک استفاده می کنند بیزارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I detest people who tell lies.
[ترجمه گوگل]من از افرادی که دروغ می گویند متنفرم
[ترجمه ترگمان]من از مردمی که دروغ می گویند نفرت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I detest cheese; I can't eat it.
[ترجمه گوگل]من از پنیر متنفرم من نمی توانم آن را بخورم
[ترجمه ترگمان]من از پنیر بیزارم، نمی توانم آن را بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Americans detest all lies except lies spoken in public or printed lies. Edgar Watson Howe
[ترجمه گوگل]آمریکایی ها از همه دروغ ها متنفرند، به جز دروغ هایی که در ملاء عام یا دروغ های چاپی گفته می شود ادگار واتسون هاو
[ترجمه ترگمان]آمریکایی ها از همه دروغ ها به جز دروغ گفتن در مردم یا دروغ های چاپ شده متنفر هستند ادگار واتسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some cats show no interest whatever, while others detest it and still others adore it.
[ترجمه گوگل]برخی از گربه ها هیچ علاقه ای نشان نمی دهند، در حالی که برخی دیگر از آن متنفرند و برخی دیگر آن را می پرستند
[ترجمه ترگمان]برخی از گربه ها هیچ علاقه ای نشان نمی دهند، در حالی که برخی دیگر از آن نفرت دارند و هنوز دیگران آن را می پرستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I detest any form of cruelty toward animals.
[ترجمه گوگل]من از هر نوع ظلم به حیوانات بیزارم
[ترجمه ترگمان]از هر گونه بی رحمی نسبت به حیوانات بیزارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All men come to detest them.
[ترجمه گوگل]همه مردها می آیند تا از آنها متنفر باشند
[ترجمه ترگمان]همه مردم از آن ها نفرت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I detest people complaining.
[ترجمه 2] متنفرم از غر زدن مردم
|
[ترجمه گوگل]من از شکایت مردم متنفرم
[ترجمه ترگمان]من از مردم شکایت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. And it is a loathsome term, I detest it.
[ترجمه گوگل]و این یک اصطلاح نفرت انگیز است، من از آن متنفرم
[ترجمه ترگمان]و این اصطلاح نفرت انگیزی است که من از آن بدم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Men love in haste, but they detest at leisure. Lord Byron
[ترجمه گوگل]مردان با عجله دوست دارند، اما از اوقات فراغت متنفرند لرد بایرون
[ترجمه ترگمان]مردان با شتاب عشق را دوست می دارند، اما از فراغت بدشان می آید لرد بایرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنفر داشتن از (فعل)
abhor, detest, hate

نفرت کردن (فعل)
detest, abominate

بیزار بودن از (فعل)
detest

انگلیسی به انگلیسی

• hate, strongly dislike, despise
if you detest someone or something, you dislike them very much.

پیشنهاد کاربران

dislike very much =hate=abhor
تنفر
detest ( v ) ( dɪˈtɛst ) =to hate sth sb very much, e. g. They detested each other on sight. detestable ( adj ) =that deserves to be hated, e. g. You're detestable! she said. detestation ( ditɛˈsteɪʃn )
detest
متنفر بودن از
Loathe
متنفر بودن
to hate someone or something very much/ to hate; dislike extremely
از کسی یا چیزی خیلی متنفر بودن
I detest any kind of cruelty
I detest having to get up when it's dark outside
She detested traveling in hot weather
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/detest
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : detest
اسم ( noun ) : detestation
صفت ( adjective ) : detestable
قید ( adverb ) : detestably
detest ( v. )
1530s, "execrate, hate, dislike intensely, " also "to curse, to call God to witness and abhor, " from French d�tester, from Latin detestari "to curse, execrate, abominate, express abhorrence for, " literally "denounce with one's testimony, " from de "from, down" ( see de - ) testari "be a witness, " from testis "witness" ( see testament ) . Related: Detested; detesting.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه لاتین بصورت ( دون/پائین گواه )
de: down
testis: witness
منظور: با تنفر و کراهت از چیزی یا کسی گفتن
به معنی معادل و رایج بیزاری
I detest
من بیزارم. من به بدی از آن شهادت می دهم. من به بدی از آن می گویم.
Instagram: @504essentialword

Hate
میشه بعضی جا ها برای غذا هاهم استفاده کرد ( تنفر )
تنفر داشتن
متنفر بودن
تنفر داشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس