1. We may ask of any deterministic physical theory whether or not it is computable.
[ترجمه گوگل]ممکن است از هر نظریه فیزیکی قطعی بپرسیم که آیا قابل محاسبه است یا خیر
[ترجمه ترگمان]ممکن است از هر نظریه فیزیکی قطعی بپرسیم که آیا قابل محاسبه است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ممکن است از هر نظریه فیزیکی قطعی بپرسیم که آیا قابل محاسبه است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Barber acknowledges that political personality is not deterministic in a strict sense.
[ترجمه گوگل]باربر تصدیق می کند که شخصیت سیاسی به معنای دقیق جبرگرا نیست
[ترجمه ترگمان]باربر تصدیق می کند که شخصیت سیاسی به طور جدی قطعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باربر تصدیق می کند که شخصیت سیاسی به طور جدی قطعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Deterministic laws of atomic arrangements in the triumphant years of classical physics seemed to lie behind the phenomena of life.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که قوانین قطعی ترتیبات اتمی در سالهای پیروزمندانه فیزیک کلاسیک در پس پدیدههای زندگی نهفته است
[ترجمه ترگمان]قوانین قطعی مقررات اتمی در ساله ای پیروزمندانه فیزیک کلاسیک به نظر می رسید که پشت سر پدیده های زندگی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قوانین قطعی مقررات اتمی در ساله ای پیروزمندانه فیزیک کلاسیک به نظر می رسید که پشت سر پدیده های زندگی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Between ourselves, I find them a little too deterministic for my taste.
[ترجمه گوگل]بین خودمان، من آنها را برای سلیقه من کمی تعیین کننده می بینم
[ترجمه ترگمان]بین خودمان باشد، من آن ها را کمی در deterministic و taste می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بین خودمان باشد، من آن ها را کمی در deterministic و taste می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Syer discusses how deterministic thinking is one of the aspects of institutional racism, affecting all subject areas.
[ترجمه گوگل]سیر بحث می کند که چگونه تفکر جبرگرا یکی از جنبه های نژادپرستی نهادی است که بر همه حوزه های موضوعی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]Syer در مورد این که تفکر قطعی یکی از جنبه های نژادپرستی نهادی است و بر همه حوزه های موضوعی تاثیر می گذارد، بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Syer در مورد این که تفکر قطعی یکی از جنبه های نژادپرستی نهادی است و بر همه حوزه های موضوعی تاثیر می گذارد، بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Deterministic dynamical systems of three or more dimensions can exhibit behaviors of the type generated by the rotating taffy machine.
[ترجمه گوگل]سیستم های دینامیکی قطعی سه بعدی یا بیشتر می توانند رفتارهایی از نوع تولید شده توسط ماشین تافی دوار را نشان دهند
[ترجمه ترگمان]سیستم های دینامیکی قطعی سه یا چند بعد می توانند رفتارهایی از نوع تولید شده توسط ماشین چرخان گردان را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیستم های دینامیکی قطعی سه یا چند بعد می توانند رفتارهایی از نوع تولید شده توسط ماشین چرخان گردان را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That world evolves in a clear and deterministic way, being governed by precisely formulated mathematical equations.
[ترجمه گوگل]آن جهان به شیوه ای روشن و قطعی تکامل می یابد و توسط معادلات ریاضی دقیقاً فرموله شده اداره می شود
[ترجمه ترگمان]این جهان به روش قطعی و قطعی تکامل می یابد و با معادلات ریاضی دقیق و دقیق اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این جهان به روش قطعی و قطعی تکامل می یابد و با معادلات ریاضی دقیق و دقیق اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Latency is lower and more deterministic because handlers become user-configurable, schedulable entities that can be preempted and prioritized just like any other process.
[ترجمه گوگل]تأخیر کمتر و قطعیتر است زیرا کنترلکنندهها به موجودیتهای قابل تنظیم و زمانبندی توسط کاربر تبدیل میشوند که میتوانند مانند هر فرآیند دیگری از پیش گرفته شده و اولویتبندی شوند
[ترجمه ترگمان]کمون پایین و more است زیرا مربیان دارای هویت های قابل پیکربندی مجدد هستند که می توانند اولویت بندی شوند و درست مانند هر فرآیند دیگری اولویت بندی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کمون پایین و more است زیرا مربیان دارای هویت های قابل پیکربندی مجدد هستند که می توانند اولویت بندی شوند و درست مانند هر فرآیند دیگری اولویت بندی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He declared that not even this relation is deterministic.
[ترجمه گوگل]او اعلام کرد که حتی این رابطه هم قطعی نیست
[ترجمه ترگمان]وی اظهار داشت که حتی این رابطه قطعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وی اظهار داشت که حتی این رابطه قطعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Confirms deterministic function of ice particle diameter and ice-water intermixture height on yielding water temperature flowing from ice melting cistern.
[ترجمه گوگل]عملکرد قطعی قطر ذرات یخ و ارتفاع مخلوط یخ-آب را در دمای آب حاصل از مخزن ذوب یخ تایید می کند
[ترجمه ترگمان]تابع قطعی قطر ذره یخ و ارتفاع intermixture آب - آب بر روی گرم کردن دمای آب که از cistern ذوب یخ جریان دارد را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تابع قطعی قطر ذره یخ و ارتفاع intermixture آب - آب بر روی گرم کردن دمای آب که از cistern ذوب یخ جریان دارد را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Existing deterministic beamforming approaches require two steps: estimating the direction of the desired signal, and then forming beam pattern.
[ترجمه گوگل]روشهای قطعی شکلدهی پرتو به دو مرحله نیاز دارند: تخمین جهت سیگنال مورد نظر، و سپس تشکیل الگوی پرتو
[ترجمه ترگمان]روش پرتودهی قطعی موجود نیازمند دو مرحله است: تخمین جهت سیگنال مورد نظر و سپس تشکیل الگوی پرتو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش پرتودهی قطعی موجود نیازمند دو مرحله است: تخمین جهت سیگنال مورد نظر و سپس تشکیل الگوی پرتو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Without a deterministic system, any assessments of the economy will be mistakes, and if this is made by the government, it will bring the disasters to the country's economy.
[ترجمه گوگل]بدون نظام جبری، هرگونه ارزیابی از اقتصاد اشتباه خواهد بود و اگر این امر از سوی دولت انجام شود، بلایای طبیعی را بر سر اقتصاد کشور خواهد آورد
[ترجمه ترگمان]بدون سیستم قطعی، هر گونه ارزیابی از اقتصاد اشتباه خواهد بود و اگر دولت از سوی دولت ساخته شود، فجایع را به اقتصاد کشور وارد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بدون سیستم قطعی، هر گونه ارزیابی از اقتصاد اشتباه خواهد بود و اگر دولت از سوی دولت ساخته شود، فجایع را به اقتصاد کشور وارد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The rise or decline of the United States is not a function of deterministic forces.
[ترجمه گوگل]ظهور یا افول ایالات متحده تابعی از نیروهای جبر نیست
[ترجمه ترگمان]افزایش یا کاهش ایالات متحده تابعی از نیروهای قطعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افزایش یا کاهش ایالات متحده تابعی از نیروهای قطعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This is not at all the way that initial data are to be specified in a standard deterministic physical problem.
[ترجمه گوگل]این به هیچ وجه به گونه ای نیست که داده های اولیه در یک مسئله فیزیکی قطعی استاندارد مشخص شوند
[ترجمه ترگمان]این به تمام روشی نیست که داده های اولیه در یک مشکل فیزیکی استاندارد مشخص شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این به تمام روشی نیست که داده های اولیه در یک مشکل فیزیکی استاندارد مشخص شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید