1. economic determinism
جبرگرایی اقتصادی
2. I don't believe in historical determinism.
[ترجمه گوگل]من به جبر تاریخی اعتقادی ندارم
[ترجمه ترگمان]من به فلسفه تاریخی اعتقاد ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به فلسفه تاریخی اعتقاد ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Surely their replacing biological determinism with social constructionism presents too limited a dialectic.
[ترجمه گوگل]مطمئناً جایگزینی جبر زیستی آنها با ساختگرایی اجتماعی، دیالکتیکی بسیار محدود را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]مسلما جایگزین کردن جبرگرایی biological با شبکه های اجتماعی، دیالکتیک را محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مسلما جایگزین کردن جبرگرایی biological با شبکه های اجتماعی، دیالکتیک را محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Chomsky is committed to an axiom of biological determinism.
[ترجمه گوگل]چامسکی به اصل جبر زیستی متعهد است
[ترجمه ترگمان]چامسکی به یک اصل of بیولوژیکی متعهد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چامسکی به یک اصل of بیولوژیکی متعهد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Let us see how physical determinism is to be interpreted in terms of phase space.
[ترجمه گوگل]بیایید ببینیم که جبر فیزیکی چگونه باید بر حسب فضای فاز تفسیر شود
[ترجمه ترگمان]بیایید ببینیم که چگونه جبر فیزیکی باید از نظر فضای فازی تفسیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیایید ببینیم که چگونه جبر فیزیکی باید از نظر فضای فازی تفسیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Since determinism can never be proved, determinists are in an exactly similar position to theists.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که جبرگرایی هرگز قابل اثبات نیست، جبرگرایان دقیقاً موقعیتی مشابه خداباوران دارند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که جبر نمی تواند ثابت شود، determinists در موقعیت مشابهی نسبت به theists قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که جبر نمی تواند ثابت شود، determinists در موقعیت مشابهی نسبت به theists قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In recent times, the argument for determinism has been based on science.
[ترجمه گوگل]در دوران اخیر، بحث جبرگرایی بر پایه علم استوار شده است
[ترجمه ترگمان]در زمان های اخیر، استدلال for مبتنی بر علم بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در زمان های اخیر، استدلال for مبتنی بر علم بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The potentially damaging essentialism and determinism of this approach is deflected by an argument that there is no inevitability in these forms.
[ترجمه گوگل]ذات گرایی و جبر گرایی بالقوه آسیب رسان این رویکرد با این استدلال که هیچ اجتناب ناپذیری در این اشکال وجود ندارد منحرف می شود
[ترجمه ترگمان]به طور بالقوه آسیب رساندن به essentialism و جبرگرایی این روش با استدلالی منحرف می شود که در این فرم ها اجباری وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور بالقوه آسیب رساندن به essentialism و جبرگرایی این روش با استدلالی منحرف می شود که در این فرم ها اجباری وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Aristotle believed that strict determinism must be rejected because it destroys the natural basis for distinguishing between voluntary and involuntary actions.
[ترجمه گوگل]ارسطو معتقد بود که جبر گرایی شدید باید رد شود زیرا مبنای طبیعی تمایز بین اعمال ارادی و غیرارادی را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]ارسطو عقیده داشت که جبرگرایی سخت باید رد شود چون اساس طبیعی تمایز بین اعمال ارادی و ارادی را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ارسطو عقیده داشت که جبرگرایی سخت باید رد شود چون اساس طبیعی تمایز بین اعمال ارادی و ارادی را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These problems of determinism have been discussed over the centuries.
[ترجمه گوگل]این مشکلات جبرگرایی در طول قرن ها مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این مشکلات جبرگرایی در طول قرن ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مشکلات جبرگرایی در طول قرن ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Despite their determinism, the behaviors generated look extremely random.
[ترجمه گوگل]علیرغم جبر بودن آنها، رفتارهای ایجاد شده بسیار تصادفی به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]با وجود determinism، رفتار تولید شده بسیار تصادفی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با وجود determinism، رفتار تولید شده بسیار تصادفی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But strong biological determinism flies in the face of experience.
[ترجمه گوگل]اما جبر بیولوژیکی قوی در مواجهه با تجربه است
[ترجمه ترگمان]اما جبرگرایی قوی بیولوژیکی در مواجهه با تجربه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما جبرگرایی قوی بیولوژیکی در مواجهه با تجربه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Let us try to examine the nature of this Newtonian determinism a little more closely.
[ترجمه گوگل]بیایید سعی کنیم ماهیت این جبر نیوتنی را کمی دقیق تر بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید سعی کنیم طبیعت این جبر نیوتنی را کمی بیشتر بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیایید سعی کنیم طبیعت این جبر نیوتنی را کمی بیشتر بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Characteristically, the patriarchy thesis generates a revolutionary ideology rather than a fatalistic acceptance of determinism and relativism.
[ترجمه گوگل]مشخصاً، تز پدرسالاری به جای پذیرش جبرگرایی و نسبی گرایی، یک ایدئولوژی انقلابی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]فلسفه پدرسالاری به جای پذیرش نهایی جبرگرایی و نسبی گرایی، یک ایدئولوژی انقلابی را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فلسفه پدرسالاری به جای پذیرش نهایی جبرگرایی و نسبی گرایی، یک ایدئولوژی انقلابی را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید