1. a determination from which he could not be swayed
تصمیمی که نمی شد او را از آن منصرف کرد
2. dogged determination
تصمیم خلل ناپذیر
3. her determination to resign
تصمیم او راجع به استعفا
4. the determination of your salary and rank will be done later
تعیین حقوق و رتبه ی شما بعدا انجام خواهد شد.
5. their determination melted in the face of increasing dangers
خطرات فزاینده تصمیم آنها را متزلزل کرد.
6. to make a determination of something
درباره ی چیزی تصمیم گرفتن
7. he attacked his task with determination
با اراده کار دشوار خود را آغاز کرد.
8. he remained obdurate in his determination
او سر تصمیم خود سرسختانه ایستاد.
9. quitting opium takes a lot of determination
ترک اعتیاد به تریاک اراده ی محکم می خواهد.
10. that event hardened him in his determination to leave at once
آن رویداد اراده ی او را نسبت به عزیمت هر چه زودتر قوی تر کرد.
11. amir teymor was a leader with courage and determination
امیر تیمور فرماندهی بود با جرات و اراده ی محکم.
12. The child's tears melted his determination.
[ترجمه روبن] اشک های کودک عزم او را ذوب کرد ( از بین برد )|
[ترجمه shervin j] اشک های کودک اراده اش را سست کرد.|
[ترجمه گوگل]اشک های کودک عزم او را ذوب کرد[ترجمه ترگمان]اشک از چشمانش سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Father is a man of determination.
14. He is a man of dignity and calm determination.
[ترجمه H] او مردی با عزت و آرامش است|
[ترجمه گوگل]او مردی با وقار و آرام است[ترجمه ترگمان]او مردی با وقار و عزمی راسخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The prime minister's speech revealed a clear determination to break the power of the unions.
[ترجمه گوگل]سخنرانی نخست وزیر عزم آشکاری برای شکستن قدرت اتحادیه ها را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]سخنرانی نخست وزیر نشان دهنده عزم روشن برای شکستن قدرت اتحادیه ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سخنرانی نخست وزیر نشان دهنده عزم روشن برای شکستن قدرت اتحادیه ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. We intend to pursue this policy with determination.
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم این سیاست را با قاطعیت دنبال کنیم
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم این سیاست را با اراده دنبال کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم این سیاست را با اراده دنبال کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She has the determination that her brother lacks.
[ترجمه کامران] تصمیم او این است که برادرش فاقد ان باشد|
[ترجمه اسحاقی] او عزم و اراده ای دارد که برادرش فاقد آن است . ( که برادرش آن اراده را ندارد )|
[ترجمه گوگل]او اراده ای دارد که برادرش فاقد آن است[ترجمه ترگمان]او عزم خود را دارد که برادرش فاقد آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید