detent

/dɪˈtent//dɪˈtent/

معنی: گیره، شیطانک
معانی دیگر: (مکانیک) گیره، عایق، نگهدار

جمله های نمونه

1. Set the tracking force dial to the zero detent position.
[ترجمه گوگل]چرخاننده نیروی ردیابی را در موقعیت صفر قرار دهید
[ترجمه ترگمان]صفحه ردیابی نیروی ردیابی را روی موقعیت صفر detent تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mechanical detent with 100 positions per revolution permits precise and exact control of movement.
[ترجمه گوگل]مهار مکانیکی با 100 موقعیت در هر دور امکان کنترل دقیق و دقیق حرکت را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]The مکانیکی با ۱۰۰ موقعیت در هر انقلاب، اجازه دقیق و دقیق جنبش را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The detent force only due to the slot effect was analyzed by finite element method.
[ترجمه گوگل]نیروی بازدارنده تنها ناشی از اثر شکاف با روش اجزای محدود مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]نیروی detent تن ها به علت اثر شکاف با روش اجزای محدود آنالیز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For reducing detent force of permanent magnet linear synchronous motors(PMLSM) resulting from slot effect and end effect.
[ترجمه گوگل]برای کاهش نیروی بازدارنده موتورهای سنکرون خطی آهنربای دائم (PMLSM) ناشی از اثر شکاف و اثر نهایی
[ترجمه ترگمان]برای کاهش نیروی detent موتورهای سنکرون آهنربای دائم خطی (PMLSM)ناشی از اثر شیار و اثر انت هایی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A controllable railway vehicle detent is used to stop sliding vehicles in railway station.
[ترجمه گوگل]یک مهار کننده وسیله نقلیه راه آهن قابل کنترل برای متوقف کردن وسایل نقلیه کشویی در ایستگاه راه آهن استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]از یک وسیله نقلیه راه آهن قابل کنترل جهت توقف وسایل نقلیه در ایستگاه راه آهن استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. General detent. Engaged or disengaged can be specified.
[ترجمه گوگل]بازدارندگی عمومی درگیر یا جدا شده را می توان مشخص کرد
[ترجمه ترگمان]ژنرال detent زمان درگیر یا درگیر را می توان تعیین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Aldrin: OK. Engine stop. ACA out of Detent.
[ترجمه گوگل]آلدرین: باشه توقف موتور ACA خارج از Detent
[ترجمه ترگمان] باشه موتور ماشین خاموش شد ACA از detent خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To achieve this, at least one detent lock comprising a lock that engages in a positive fit and has a limited retaining force is located between a drive element of the drive and the pivot plate.
[ترجمه گوگل]برای دستیابی به این هدف، حداقل یک قفل بازدارنده شامل قفلی که در یک تناسب مثبت درگیر می شود و دارای نیروی نگهدارنده محدودی است، بین یک عنصر محرک درایو و صفحه محوری قرار دارد
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به این هدف، حداقل یک قفل detent متشکل از یک قفل است که درگیر یک تناسب مثبت است و دارای نیروی حفاظتی محدود است که بین یک عامل محرک درایو و صفحه محوری قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گیره (اسم)
pin, bend, retainer, nip, becket, clamp, pincer, cleat, pawl, tach, tache, jaw, detent, dog, trigger, holdfast

شیطانک (اسم)
pawl, detent, devilkin

تخصصی

[برق و الکترونیک] نگهدارنده مکانیزمی در آلت کنترل چند وضعیتی ک آن را به طور محکم در هر وضعیت نگه می دارد . در نوع متداول آن گلوله ای فنری به کار رفته که با چرخش محور کنترل در یکی از حفره های متساوی الفاصله از یک صفحه می افتد.

انگلیسی به انگلیسی

• device that holds one object in a certain position relative to another object

پیشنهاد کاربران

بپرس