1. a detachment of gunners
واحد توپچی ها
2. a detachment of naval reserves
گروهی از افراد ذخیره ی نیروی دریایی
3. retinal detachment
جدا شدگی شبکیه
4. the detachment of a leaf from a stem
جدا شدگی برگ از ساقه
5. the detachment of five tanks to defend the bridge
گسیل پنج تانک برای دفاع از پل
6. a medical detachment
گروه پزشکان اعزامی
7. he studied the problem with detachment and gave his views
او مسئله را با بی طرفی (بی گرایشی) بررسی کرد و نظر خود را داد.
8. she spoke with an air of detachment
او با حالتی حاکی از بی علاقگی صحبت می کرد.
9. He watched her suffering with clinical detachment.
[ترجمه گوگل]او رنج او را با جدایی بالینی تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]او به رنج و رنج او با واحد بالینی نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به رنج و رنج او با واحد بالینی نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. One detachment pushed into the eastern suburbs towards the airfield.
[ترجمه گوگل]یک دسته به سمت حومه شرقی به سمت میدان هوایی هل داده شد
[ترجمه ترگمان]یک واحد در حومه شرقی به سمت فرودگاه حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک واحد در حومه شرقی به سمت فرودگاه حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In judging these issues a degree of critical detachment is required.
[ترجمه فاطمه] در قضاوت این مسائل درجه ای از بی طرفی نقادانه لازم است.|
[ترجمه گوگل]در قضاوت در مورد این مسائل درجه ای از جدایی انتقادی مورد نیاز است[ترجمه ترگمان]در تشخیص این مسایل یک درجه از انفصال حیاتی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He shows impartiality and detachment.
[ترجمه گوگل]او بی طرفی و بی طرفی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]impartiality و واحد را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]impartiality و واحد را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A detachment of Italian soldiers was sent to the area.
[ترجمه گوگل]یک دسته از سربازان ایتالیایی به منطقه اعزام شد
[ترجمه ترگمان]گروهی از سربازان ایتالیایی به این ناحیه اعزام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گروهی از سربازان ایتالیایی به این ناحیه اعزام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He answered with an air of detachment.
[ترجمه گوگل]او با هوای جدایی پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]با حالتی حاکی از بی اعتنایی جواب داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با حالتی حاکی از بی اعتنایی جواب داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She watched with complete detachment as the others made all the preparations.
[ترجمه گوگل]او با جدایی کامل تماشا میکرد که بقیه همه مقدمات را انجام میدادند
[ترجمه ترگمان]همان طور که دیگران همه تدارکات را آماده می کردند، او با واحد کامل به او نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همان طور که دیگران همه تدارکات را آماده می کردند، او با واحد کامل به او نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید