detached house

جمله های نمونه

1. A well proportioned bay fronted semi detached house situated in the heart of this popular development.
[ترجمه گوگل]یک خانه نیمه مجزا با روبه روی خلیج که در قلب این توسعه محبوب قرار دارد
[ترجمه ترگمان]خانه well با وجه detached که در قلب این توسعه عمومی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Association has recently purchased a large, detached house in a residential area of Melton Mowbray, Leicestershire.
[ترجمه گوگل]انجمن اخیراً یک خانه بزرگ و مجزا در یک منطقه مسکونی در Melton Mowbray، Leicestershire خریداری کرده است
[ترجمه ترگمان]این انجمن به تازگی یک خانه بزرگ و مجزا را در یک ناحیه مسکونی در Mowbray Mowbray، واقع در Leicestershire، خریداری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our new house is a two bedroom semi detached house.
[ترجمه گوگل]خانه جدید ما یک خانه دو خوابه نیمه مستقل است
[ترجمه ترگمان]خانه جدید ما یک خانه دو اتاق خواب نیمه مجزا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We live in a three - bedroom detached house in the suburbs.
[ترجمه گوگل]ما در یک خانه مستقل سه خوابه در حومه شهر زندگی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تو یه خونه سه خوابه توی حومه شهر زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The villa - detached house, the owners have opened up the two, and a whole into a single - family!
[ترجمه گوگل]ویلا - خانه مستقل، صاحبان باز کرده اند تا دو، و یک کل به یک خانواده - واحد!
[ترجمه ترگمان]خانه ییلاقی در خانه جدا شده و صاحب یک خانواده تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I can't afford to live in a detached house.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم در یک خانه مستقل زندگی کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم در یک خانه جدا زندگی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The third one is a three - bedroom detached house in the suburbs.
[ترجمه گوگل]سومین یک خانه مستقل سه خوابه در حومه شهر است
[ترجمه ترگمان]سومی یک خانه سه طبقه در حومه شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A detached house is one not joined to another one.
[ترجمه گوگل]خانه مستقل خانه ای است که به خانه دیگری ملحق نشده است
[ترجمه ترگمان]یک خانه جدا از یک خانه دیگر به یکی دیگر ملحق نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From the street it looked like an ordinary, large, detached house.
[ترجمه گوگل]از خیابان شبیه یک خانه معمولی، بزرگ و مستقل به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]از خیابان مثل یک خانه خالی و غیر عادی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He lived with his family in a new £300,000 four - bedroom detached house in nearby Thurnscoe.
[ترجمه گوگل]او با خانواده‌اش در یک خانه مجزای چهار خوابه جدید به ارزش 300000 پوند در نزدیکی تورنسکو زندگی می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او با خانواده اش در یک خانه مجزا به مبلغ ۳۰۰۰۰۰ پوند در نزدیکی Thurnscoe زندگی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• single house, house that stands alone, house that is not attached to another

پیشنهاد کاربران

خانه مستقل
خانه ویلایی، خانه حیاط دار
خانه منفصل
خانه ویلایی یا مستقل
خونه ای که با هیچ خونه ای دیوار مشترک نداره و به هیچ خونه ای نچسبیده باشه.

بپرس