destructiveness


صفت یاخاصیت ویران سازی، حس یاتمایل ویران سازی

جمله های نمونه

1. We underestimate the destructiveness of war at our peril.
[ترجمه گوگل]ما مخرب بودن جنگ را دست کم می گیریم که در خطر است
[ترجمه ترگمان]ما the جنگ را دست کم گرفته ایم که در خطر هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Destructiveness and self-doubt are preferable to the enfeebled body politic and the parasitic Church.
[ترجمه گوگل]ویرانگری و خودباوری بر بدن ضعیف جامعه و کلیسای انگلی ارجحیت دارد
[ترجمه ترگمان]شک و تردید نسبت به ضعف و ضعف جسمی و کلیسای انگل ترجیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sheer destructiveness of the H-bomb could force the rival power blocs to negotiate and seek ways to avoid general war.
[ترجمه گوگل]مخرب بودن بمب H می‌تواند بلوک‌های قدرت رقیب را مجبور به مذاکره و جستجوی راه‌هایی برای اجتناب از جنگ عمومی کند
[ترجمه ترگمان]ویرانگری گسترده بمب H - بمب می تواند بلوک های قدرت رقیب را وادار به مذاکره کند و به دنبال راه هایی برای جلوگیری از جنگ عمومی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Self - destructiveness is such a pervasive human trait because civilization is built on controlling aggression.
[ترجمه گوگل]خود ویرانگری یک ویژگی انسانی فراگیر است زیرا تمدن بر پایه کنترل پرخاشگری بنا شده است
[ترجمه ترگمان]خود ویرانگری، یک ویژگی فراگیر انسانی است، زیرا تمدن در کنترل تجاوز ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The paroxysm and destructiveness of crisis incidents increase the difficulty in management.
[ترجمه گوگل]پراکسیسم و ​​مخرب بودن حوادث بحران، دشواری در مدیریت را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]خشم و ویرانگری حوادث بحران، دشواری مدیریت را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The destructiveness is even larger on the latter than on the first part.
[ترجمه گوگل]مخرب بودن قسمت دوم حتی بیشتر از قسمت اول است
[ترجمه ترگمان]ویرانگری ممکن است بزرگ تر از قسمت اول باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She manifested a marked tendency toward destructiveness and disturbance of mood and affect.
[ترجمه گوگل]او تمایل آشکاری به سمت مخرب بودن و اختلال در خلق و خو و عاطفه نشان داد
[ترجمه ترگمان]او گرایشی حاکی از تمایل شدید به ویرانگری و اختلال خلق و خوی و عواطف خود نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This kind of weapon has great destructiveness.
[ترجمه گوگل]این نوع سلاح دارای مخربی بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]این نوع اسلحه destructiveness بزرگی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Your defense against self - destructiveness is discipline.
[ترجمه گوگل]دفاع شما در برابر خود تخریبی نظم و انضباط است
[ترجمه ترگمان]دفاع شما علیه self نظم و انضباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Archaeologists are becoming increasingly aware of the high cost and destructiveness of excavation.
[ترجمه گوگل]باستان شناسان به طور فزاینده ای از هزینه های بالای و مخرب بودن حفاری آگاه می شوند
[ترجمه ترگمان]باستان شناسان به طور فزاینده ای از هزینه بالای حفاری و ویرانگری حفاری آگاه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a kind of parable for the eighties -- a lesson about the destructiveness of greed.
[ترجمه گوگل]این یک نوع تمثیل برای دهه هشتاد است -- درسی در مورد مخرب بودن حرص و آز
[ترجمه ترگمان]این نوعی تمثیل در دهه هشتاد است - درسی درباره ویرانگری حرص و طمع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There had been an enormous increase in the accuracy and destructiveness of all munitions, owing to the introduction of information technologies.
[ترجمه گوگل]به دلیل معرفی فناوری اطلاعات، دقت و مخرب بودن تمام مهمات افزایش چشمگیری داشته است
[ترجمه ترگمان]با توجه به معرفی تکنولوژی های اطلاعاتی، افزایش زیادی در دقت و ویرانگری همه مواد منفجره به وجود آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Khan's power is a typical political power with properties of supremacy, compulsiveness, initiative and activeness, expansiveness and destructiveness, etc.
[ترجمه گوگل]قدرت خان یک قدرت سیاسی معمولی با ویژگی های برتری طلبی، اجبار، ابتکار و فعال بودن، گستردگی و تخریب و غیره است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Therefore, we should know how to remould them and guard against their destructiveness.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما باید بدانیم که چگونه آنها را اصلاح کنیم و از مخرب بودن آنها محافظت کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما باید بدانیم که چگونه آن ها را از بین ببریم و در برابر ویرانگری خود محافظت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Drinking and trading lure people across the line from pleasure to self - destructiveness.
[ترجمه گوگل]مشروب خواری و داد و ستد مردم را فریب می دهد از لذت تا خود ویرانگری
[ترجمه ترگمان]نوشیدن و مبادله کالا، مردم را از طریق لذت به خود - ویرانگری به دام می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ruinousness, harmfulness, deadliness

پیشنهاد کاربران

✅ فعل ( verb ) : destroy / destruct
✅اسم ( noun ) : destruction / destructor destructiveness / destroyer
✅ صفت ( adjective ) : destroyed
destroyable # undestroyable /
destructive # undestructive /
...
[مشاهده متن کامل]

destructible # undestructible
✅ قید ( adverb ) : destructively
لغات بالا از لحاظ ریشه به ۲ کلمه یعنی destruct و destroy میرسند

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : destruct/ destroy
اسم ( noun ) : destruction / destructiveness / destroyer / destructor / destructibility / destructionist
صفت ( adjective ) : destructive / destructible / destroyable
قید ( adverb ) : destructively
ویرانگری

بپرس