کسی که از کلمات خود به صورت مضر یا آسیب زا استفاده می کند، که اغلب باعث آسیب های عاطفی یا روانی به دیگران می شود.
استفاده از گفتار برای آسیب رساندن، انتقاد کردن یا تضعیف دیگران که اغلب منجر به پیامدهای منفی می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Hurtful speech, harmful words, toxic language, verbal abuse
متضاد: Constructive criticism, supportive words, positive language, encouragement
مثال؛
His destructive mouth often left his friends feeling hurt and unappreciated.
She realized that her destructive mouth was damaging her relationships.
The manager's destructive mouth created a toxic work environment.
استفاده از گفتار برای آسیب رساندن، انتقاد کردن یا تضعیف دیگران که اغلب منجر به پیامدهای منفی می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Hurtful speech, harmful words, toxic language, verbal abuse
متضاد: Constructive criticism, supportive words, positive language, encouragement
مثال؛