destroyer

/dəˌstrɔɪər//dɪˈstroɪə/

معنی: نابود کننده، ویرانگر، مخرب، خرابکار، ناو شکن
معانی دیگر: خراب کننده، انهدام آور

جمله های نمونه

1. a destroyer mooched around all over the channel for two weeks
یک ناوشکن دوهفته در سرتاسر آبراهه پرسه میزد.

2. a destroyer tender
توشه رسان ناوشکن

3. the destroyer was winking urgently
ناوشکن به نشان اضطرار علامت می داد.

4. guided missile destroyer
ناوشکن حامل موشک هدایت شونده

5. the canting deck of a destroyer
عرشه ی شیب دار یک ناوشکن

6. Sugar is the destroyer of healthy teeth.
[ترجمه گوگل]شکر از بین برنده دندان های سالم است
[ترجمه ترگمان]قند، ناوشکن دندان سالم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A destroyer escorted our ship to London.
[ترجمه محسن خادمی] یک فروند ناوشکن کشتی ما را تا لندن اسکورت و همراهی کرد .
|
[ترجمه گوگل]یک ناوشکن کشتی ما را تا لندن اسکورت کرد
[ترجمه ترگمان]یک ویرانگر کشتی ما را تا لندن همراهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We deceived the enemy by disguising the destroyer as a freighter.
[ترجمه گوگل]ما با تغییر شکل ناوشکن به عنوان کشتی باری، دشمن را فریب دادیم
[ترجمه ترگمان]ما دشمن را با پنهان کردن the کشتی به عنوان یک کشتی فریب دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The submarine dove quickly as the destroyer searched for it.
[ترجمه گوگل]کبوتر زیردریایی در حالی که ناوشکن در جستجوی آن بود، به سرعت فرو رفت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ناوشکن به دنبال آن گشت، فاخته دریایی به سرعت فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The destroyer was torpedoed off the coast of Africa.
[ترجمه گوگل]این ناوشکن در سواحل آفریقا اژدر شد
[ترجمه ترگمان]ناوشکن \"torpedoed\"، ساحل آفریقا را محاصره کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some were wounded before they left the destroyer, including Stuart Chant and Sergeant Chamberlain.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها قبل از ترک ناوشکن زخمی شدند، از جمله استوارت چانت و گروهبان چمبرلین
[ترجمه ترگمان]برخی قبل از اینکه ناوشکن destroyer، از جمله Chant استوارت و گروهبان Chamberlain را ترک کنند، زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A severely damaged Royal Navy destroyer burns through the day with exploding ordnance and great sudden flares of burning bunker oil.
[ترجمه گوگل]یک ناوشکن نیروی دریایی سلطنتی که به شدت آسیب دیده است، در طول روز با انفجار مهمات و شعله های ناگهانی بزرگ نفت سوخته می سوزد
[ترجمه ترگمان]یک ناوشکن \"نیروی دریایی\" که به شدت آسیب دیده است، در طی روز با انفجار مهمات و گلوله های عظیم و ناگهانی سوخت پناه گاه های زیرزمینی، در حال سوختن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Off on the horizon was the Soviet guided-missile destroyer Sovremennyy.
[ترجمه گوگل]ناوشکن موشک هدایت شونده شوروی Sovremennyy در افق ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]Off موشک هدایت شونده شوروی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was the scapegoat - Harriet, the destroyer of her family.
[ترجمه گوگل]او قربانی بود - هریت، ویرانگر خانواده اش
[ترجمه ترگمان]او قربانی بود - هریت، و نابود کننده خانواده اش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Commandos would land from the destroyer and from coastal forces motorboats in small assault parties, demolition squads, and protection parties.
[ترجمه گوگل]کماندوها از ناوشکن و قایق های موتوری نیروهای ساحلی در مهمانی های حمله کوچک، جوخه های تخریب و احزاب حفاظت فرود می آیند
[ترجمه ترگمان]کماندوها از ناوشکن و نیروهای ساحلی مستقر در گروه های حمله کوچک، گروه های تخریب، و حفاظت از احزاب حفاظت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The destroyer was turning to a collision course.
[ترجمه گوگل]ناوشکن در حال چرخش به مسیر برخورد بود
[ترجمه ترگمان]ویرانگر به یک تصادف تبدیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نابود کننده (اسم)
annihilator, destroyer, catabolism, exterminator

ویرانگر (اسم)
destroyer, desolater, desolator, ravager, ruiner

مخرب (اسم)
destroyer, wrecker

خرابکار (اسم)
destroyer, subversive, ruiner, saboteur, devastator, diversionist

ناو شکن (اسم)
destroyer

انگلیسی به انگلیسی

• small warship; someone or something that destroys
a destroyer is a small warship with a lot of guns.

پیشنهاد کاربران

ناوشکن
✅ فعل ( verb ) : destroy / destruct
✅اسم ( noun ) : destruction / destructor destructiveness / destroyer
✅ صفت ( adjective ) : destroyed
destroyable # undestroyable /
destructive # undestructive /
...
[مشاهده متن کامل]

destructible # undestructible
✅ قید ( adverb ) : destructively
لغات بالا از لحاظ ریشه به ۲ کلمه یعنی destruct و destroy میرسند

a small, fast, military ship that carries weapons
ناوشکن گونه ای کشتی جنگی سریع، با تناژ بین ۷ تا ۱۰هزار تن، با توان تحرک و برد عملیاتی بالا است که برای همراهی و پدافند از گروه های رزمی و کشتی های بزرگ تر و کشتی های تجاری در برابر تهدیدات کوتاه برد و شناورهای کوچک و سبک به کار می رود.
destroyerdestroyer
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/destroyer
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : destroy
اسم ( noun ) : destruction / destructiveness / destroyer
صفت ( adjective ) : destructive / destructible
قید ( adverb ) : destructively
destroyer ( علوم نظامی )
واژه مصوب: ناوشکن
تعریف: نوعی کشتی جنگی پُرسرعت که از آن در عملیات آفندی و پشتیبانی از عملیات آب خاکی با همراهی نیروهای ضربت و گروه های شکار و انهدام استفاده می کنند
نابودگر - از بین برنده - نابودکننده
SYNONYMS :
demolisher / Wrecker / desecrater ( or desecrato )
, despoiler, ravager, ruiner, saboteur, waster, wrecker
defacer, vandal

بپرس