destroy

/dəˌstrɔɪ//dɪˈstroɪ/

معنی: بر انداختن، ضایع کردن، کشتن، نابود کردن، از بین بردن، فنا کردن، خراب کردن، تباه کردن، ویران کردن
معانی دیگر: درهم کوبیدن، منهدم کردن، داغون کردن، زیرورو کردن، (سخت) شکست دادن، منهزم کردن، ورانداختن، معدوم کردن، هلاک کردن، (اثر چیزی را) خنثی کردن، به درد نخور کردن، عقیم گذاشتن، برباد دادن، فاسد کردن، متلاشی کردن یا شدن، فروپاشیدن، نابود ساختن

جمله های نمونه

1. we must destroy this canker of mistrust and pessimism
ما باید این عامل مخرب بی اعتمادی و بدبینی را از میان برداریم.

2. seek and destroy
(ارتش) جوییدن و نابود کردن،جست و نابود کردن

3. distrust was about to destroy their marriage
بدگمانی داشت زناشویی آنها را تباه می کرد.

4. whom the gods want to destroy they first make mad
خدایان آنهایی را که می خواهند نابود کنند ابتدا دیوانه می کنند،عقل که نیست جان در عذاب است،بی عقل سبب تباهی است

5. a missile that can seek and destroy enemy planes with accuracy
موشکی که می تواند هواپیماهای دشمن را با دقت بجوید و نابود کند

6. he seeks to wedge us apart and destroy us one by one
او سعی می کند میان ما جدایی بیاندازد و یک به یک نابودمان کند.

7. Destroy the lion while he is yet but a whelp.
[ترجمه آهو] شیر را نابود کرد درحالی که هنوز بچه بود
|
[ترجمه گوگل]شیر را نابود کن در حالی که او هنوز یک حیوان است
[ترجمه ترگمان]در حالی که هنوز بچه است، شیر را از بین ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rules and modesty destroy genius and art.
[ترجمه گوگل]قوانین و حیا نبوغ و هنر را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]قوانین و تواضع، نبوغ و هنر را نابود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whom the gods wish to destroy, they first made mad.
[ترجمه گوگل]خدایان می خواهند هر کسی را نابود کنند، ابتدا دیوانه کردند
[ترجمه ترگمان]کسانی که خدایان می خواهند نابود شوند، اول دیوانه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Who the gods wish to destroy they first call promising.
[ترجمه گوگل]خدایان کسانی را که می خواهند نابود کنند ابتدا امیدوار کننده می نامند
[ترجمه ترگمان]کسی که خدایان میخوان از بین ببرن اولین تماس رو تضمین می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The antibodies glom onto the virus and destroy it.
[ترجمه گوگل]آنتی بادی ها بر روی ویروس نفوذ کرده و آن را از بین می برند
[ترجمه ترگمان]بافت ها به ویروس مبتلا می شوند و آن را نابود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Any reform will destroy and pervert our constitution.
[ترجمه یامته‌کوداسای🗿👌👉🗿] پاره فقط برا گوگل نوشته منحرف🗿👌👉🗿
|
[ترجمه گوگل]هر اصلاحی قانون اساسی ما را ویران و منحرف خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]هر گونه اصلاح قانون اساسی ما را از بین خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If we continue to destroy the countryside many more animals will become extinct.
[ترجمه گوگل]اگر ما به تخریب روستاها ادامه دهیم، حیوانات بیشتری منقرض خواهند شد
[ترجمه ترگمان]اگر به نابودی مناطق روستایی ادامه دهیم، بسیاری از حیوانات دیگر منقرض خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He said army officers had threatened to destroy the town.
[ترجمه گوگل]او گفت که افسران ارتش شهر را تهدید به نابودی کرده اند
[ترجمه ترگمان]اون گفت که افسرهای ارتش تهدید کرده بودن که شهر رو نابود کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If she does that,she'll destroy herself.
[ترجمه Hedieyh] اگر او این کار را انجام بدهد، خودش را نابود خواهد کرد
|
[ترجمه گوگل]اگر این کار را انجام دهد، خودش را نابود می کند
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را بکند، خودش را نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The beast in her wanted to destroy his house.
[ترجمه گوگل]جانور درون او می خواست خانه اش را ویران کند
[ترجمه ترگمان]جانور درون او می خواست خانه اش را نابود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. To destroy 121 enemy aircraft is no mean record.
[ترجمه Pa.fa] از بین بردن ۱۲۱ تا از هواپیمای دشمن ، رکورد بدی نیست
|
[ترجمه گوگل]از بین بردن 121 هواپیمای دشمن، سابقه چندان بدی نیست
[ترجمه ترگمان]برای نابود کردن ۱۲۱ هواپیمای دشمن سابقه متوسطی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. They can't destroy truth without destroying each and every one of us.
[ترجمه سلام] آنها نمی توانند بدون نابود کردن تک تک ما حقیقت را نابود کنند
|
[ترجمه گوگل]آنها نمی توانند حقیقت را بدون تخریب تک تک ما از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]اونا بدون نابود کردن هر کدوم از ما حقیقت رو نابود کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برانداختن (فعل)
abolish, overthrow, deracinate, destroy, exterminate, nullify, overturn, subvert

ضایع کردن (فعل)
decay, destroy, addle, spoil, waste, damage, mar, fordo

کشتن (فعل)
benumb, amortize, destroy, dispatch, administer, administrate, kill, murder, assassinate, mortify, amortise, fordo, extinguish, rat, burke, butcher, smite, knock off, misdo

نابود کردن (فعل)
destroy, annihilate, expunge, perish, fordo

از بین بردن (فعل)
destroy, spoil, annihilate, eradicate, put down, swoop, wash out, liquidate, liquidize, depredate, extirpate

فنا کردن (فعل)
ruin, destroy, annihilate

خراب کردن (فعل)
ruin, destroy, undo, corrupt, spoil, debauch, deteriorate, wreck, pull down, batter, take down, botch, disfigure, muck, vitiate, impair, demolish, devastate, dilapidate, muddle, ruinate, wrack, immoralize, unmake

تباه کردن (فعل)
destroy, corrupt, deprave, gangrene, vitiate

ویران کردن (فعل)
desolate, destroy, harry, ravage, rubble, throw, demolish, havoc, raze, devastate, ruinate, kayo, knockout

تخصصی

[عمران و معماری] تخریب
[ریاضیات] خراب شدن، از بین رفتن

انگلیسی به انگلیسی

• demolish, ruin
to destroy something means to damage it so much that it is completely ruined or ceases to exist.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Destroy
🔘 Wipe out
🔘 Obliterate
🔘 Wipe off the face of the earth
🔘 Wipe off the map
🔘 Kill
🔘 Slaughter
🔘 Exterminate
🔘 Eliminate
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 Liquidate
🔘 Eradicate
🔘 Extinguish
🔘 Finish off
🔘 Erase
🔘 Root out
🔘 Extirpate
🔘 Take out
🔘 Rub out
🔘 Snuff out
🔘 Zap
🔘 Waste
🔘 Annihilate
✅ Definition:
👉 To completely destroy or get rid of something or someone.

the opposite of “build. ”
کانون زبان ایران
Reach 3
Supplementary book
Page 34
تخریب کردن
مثال: The earthquake destroyed many buildings in the city.
زمین لرزه باعث تخریب بسیاری از ساختمان ها در شهر شد
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
✅ فعل ( verb ) : destroy / destruct
✅اسم ( noun ) : destruction / destructor destructiveness / destroyer
✅ صفت ( adjective ) : destroyed
destroyable # undestroyable /
destructive # undestructive /
...
[مشاهده متن کامل]

destructible # undestructible
✅ قید ( adverb ) : destructively
لغات بالا از لحاظ ریشه به ۲ کلمه یعنی destruct و destroy میرسند

destroy = annihilate = devastate = demolish = ruin = spoil
Destroy یعنی به کلی نابود کردن به طوری اون چیز دیگه وجود نداشته باشه. برخلاف Ruin و Damage که به معنای تخریب یا خراب کردن هستند به طوری که قابل جبرانه.
destroy:تخریب کردن
wipe something off the face of the earth/wipe something off the map
to destroy something completely
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : destruct/ destroy
اسم ( noun ) : destruction / destructiveness / destroyer / destructor / destructibility / destructionist
صفت ( adjective ) : destructive / destructible / destroyable
قید ( adverb ) : destructively
خراب کردن
صدمه زدن
تَبَهیدَن.
تبهش کردن.
*نابودیدن نادرست است. نباید از ستاک گذاشته ی یک کارواژه ( بودن - - بود ) کارواژه ی دیگری بسازیم ( بودیدن ) ، زیرا آن موقع ستاک ( کنون ) حال کارواژه ی دوم ( بودیدن - - بود ) با ستاک گذشته ی کارواژه ی نخست ( بودن - - بود ) می یِکساند و این اصلاً خوب نیست.
خراب کردن
ویران کردن
کُن فَیکون کردن
ویرانیدن
نابودیدن
خرابیدن
داغونیدن
ترکاندن
تباهیدن
پُکوندن
پُمفَیَکوندن
کُنفَیَکوندن
فناییدن/فنایاندن
به فنا دادن تخریب کردن خراب کردن به فاخ دادن
به فنا دادن . خراب کردن. نابود کردن. خلاصه کلا از این جور کلمات میشه دیگه. . . . . . 🚀🙂🤔
Damage something badly that can no longer be used
The flood destroyed the city
[Bad Weather]
[Collocation]
a tornado touches down/​hits/​strikes/​destroys something/​rips through something
destroy is the opposite of build
کانون زبان ایران

SYN OF DAMAGE
Means نابود کردن
تخریب کردن ، نابود کردن، ویران کردن، خراب کردن
خراب کردن
به شخم رفتن
خراب کردن. از بین بردن
destroy is the opposite of build
معنیش میشه خراب کردن، ویران کردن
جمله: Two houses were destroyed in the
fire
نابود کنم ؟
از بین ببرم؟
نابود کردن . damage
destroy is the opposite of build
کانون زبان ایران
ترم Reach 3
ویران کردن . نابود کردن . خراب کردن
ruin, annihilate, crush, demolish, devastate, eradicate, shatter, wipe out, wreck
تخریب کردن، خراب کردن، ویران کردن. . .
ویران کردن ، نابود کردن🆔
the fire destroyed the house
آتش خانه را ویران کرد
Damage sth so badly it can no longer be used or no longer exists.
تخریب
تجزیه کردن

Destroy: Damage sth so badly
ویران کردن، خراب کردن
Damage
مترادف Ruin و متضاد build و به معنی خراب کردن
نابود کردن
از بین بردن

خراب شدن
به معنای نابود کردن، ویرانی، از بین بردن
نابود کردن
خراب کردن
Opposite of build چون opposite معنی روبه رو و مخالف می دهد و در نتیجه ترجمه آن مخالفِ ساختن است که به destroy نزدیک تر است . و تعریف cause harm برای danger است.
✔"Destroy is the opposite of"build✔
ROHAM اشتباه گفتی درستش اینه: destroy means cause harm
خراب کردن
به فنا دادن😕
ویران کردن
نابود کردن
گاهی هم کشتن
تخریب کردن
صدمه زدن
خراب کردن
ویران کردن
از بین بردن
ویران کردن
نابود کردن
خراب کردن
از بین بردن
خراب کردن

نابود کردن
خراب کردن _ از بین بردن
خراب کردن
amiyane:deli az aza dar avardan
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٦)

بپرس