ترکوندن
داغون کردن
داغون کردن
نابود کردن، ویران کردن
بهم ریختن - ویران کردن - از هم پاشیدن.
معنی : خراب کردن
تخریب کردن
تخریب کردن، نابودکردن
ویران کردن
ویران کردن
خراب کردن
از بین بردن
نابود کردن
از بین بردن
نابود کردن
خراب کردن نابود کردن
نابود کردن تخریب کردن
سرنوشت ( صفت )
نابود شدن
نابود کردن به فنا دادن
نابود شدن، از بین رفتن
تخریب کردن, نابود شده
اسیب زدن
نابودی
ویران کردن
ازبین بردن
نابود کردن
خراب کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)