destined for


1- عازم، رهسپار، به مقصد، 2- مقدر شده برای

انگلیسی به انگلیسی

• bound for, intended for

پیشنهاد کاربران

یعنی اون چیز تو سرنوشت هست یا سرنوشت اینه که. . .
به سویِ:
مثلاً Desined for war به سوی جنگ ( ولی به نظر می رسد نوعی اجبار در این رفتن وجود دارد و فرد یا افراد نقشی در رفتن یا نرفتن ندارند و به همین دلیل شاید بتوان آن را جنگ محتوم هم ترجمه کرد )
در نظر گرفته شده برای
destined for failure
محکوم به شکست

بپرس