1. foreign agents tried to destabilize his government
عوامل خارجی کوشیدند دولت او را متزلزل کنند.
2. They uncovered a plot to destabilize the government.
[ترجمه گوگل]آنها نقشه ای را برای بی ثبات کردن دولت فاش کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها توطئه ای برای بی ثبات کردن دولت کشف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها توطئه ای برای بی ثبات کردن دولت کشف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Terrorist attacks on senior officials were threatening to destabilize the government.
[ترجمه گوگل]حملات تروریستی به مقامات ارشد تهدیدی برای بی ثبات کردن دولت بود
[ترجمه ترگمان]حملات تروریستی به مقامات ارشد تهدید به بی ثبات کردن دولت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حملات تروریستی به مقامات ارشد تهدید به بی ثبات کردن دولت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Their sole aim is to destabilize the Indian government.
[ترجمه گوگل]تنها هدف آنها بی ثبات کردن دولت هند است
[ترجمه ترگمان]تنها هدف آن ها بی ثبات کردن دولت هند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنها هدف آن ها بی ثبات کردن دولت هند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The terrorists were planning acts of sabotage to destabilize the country.
[ترجمه گوگل]تروریست ها در حال برنامه ریزی اقدامات خرابکارانه برای بی ثبات کردن کشور بودند
[ترجمه ترگمان]تروریست ها در حال برنامه ریزی برای کارشکنی در بی ثبات کردن کشور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تروریست ها در حال برنامه ریزی برای کارشکنی در بی ثبات کردن کشور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Further increases in imports could destabilize the economy.
[ترجمه گوگل]افزایش بیشتر واردات می تواند اقتصاد را بی ثبات کند
[ترجمه ترگمان]افزایش بیشتر در واردات می تواند اقتصاد را بی ثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افزایش بیشتر در واردات می تواند اقتصاد را بی ثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Apparently the CIA acted to destabilize Communist governments.
[ترجمه گوگل]ظاهراً سیا برای بی ثبات کردن دولت های کمونیستی اقدام کرد
[ترجمه ترگمان]ظاهرا سازمان سیا اقدام به بی ثبات کردن دولت های کمونیست کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ظاهرا سازمان سیا اقدام به بی ثبات کردن دولت های کمونیست کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A new cycle of chain reactions could destabilize the system of people who use, provide and pay for health care.
[ترجمه گوگل]چرخه جدیدی از واکنشهای زنجیرهای میتواند سیستم افرادی را که از مراقبتهای بهداشتی استفاده میکنند، ارائه میکنند و هزینه آن را پرداخت میکنند، بیثبات کند
[ترجمه ترگمان]یک چرخه جدید از واکنش های زنجیره ای می تواند سیستم افرادی که از آن ها استفاده می کنند را بی ثبات کند و هزینه مراقبت های بهداشتی را پرداخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک چرخه جدید از واکنش های زنجیره ای می تواند سیستم افرادی که از آن ها استفاده می کنند را بی ثبات کند و هزینه مراقبت های بهداشتی را پرداخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. At no time can the feed system destabilize an otherwise stable.
[ترجمه گوگل]در هیچ زمانی سیستم تغذیه نمی تواند یک ثبات دیگر را بی ثبات کند
[ترجمه ترگمان]در هیچ زمان نمی توان سیستم فید را ناپایدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در هیچ زمان نمی توان سیستم فید را ناپایدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He warned that the fighting in Lebanon could destabilize the Middle East.
[ترجمه گوگل]وی هشدار داد که جنگ در لبنان می تواند خاورمیانه را بی ثبات کند
[ترجمه ترگمان]او هشدار داد که جنگ در لبنان می تواند خاور میانه را بی ثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او هشدار داد که جنگ در لبنان می تواند خاور میانه را بی ثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. "The current wave of Southeast Asian acquisitions could destabilize the region, jeopardizing decades of peace, " warns SIPRI's Asia expert Siemon Wezeman.
[ترجمه گوگل]سیمون ویزمن، کارشناس آسیایی SIPRI هشدار می دهد: «موج کنونی خریدهای آسیای جنوب شرقی می تواند منطقه را بی ثبات کند و چندین دهه صلح را به خطر بیندازد
[ترجمه ترگمان]siemon Wezeman، کارشناس آسیای میانه آنلاین، هشدار می دهد: \" موج کنونی of جنوب شرق آسیا می تواند منطقه را بی ثبات کند و دهه ها صلح را به خطر اندازد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]siemon Wezeman، کارشناس آسیای میانه آنلاین، هشدار می دهد: \" موج کنونی of جنوب شرق آسیا می تواند منطقه را بی ثبات کند و دهه ها صلح را به خطر اندازد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Terrorist attacks were threatening to destabilize the government.
[ترجمه گوگل]حملات تروریستی تهدیدی برای بی ثبات کردن دولت بود
[ترجمه ترگمان]حملات تروریستی تهدیدی برای بی ثبات کردن دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حملات تروریستی تهدیدی برای بی ثبات کردن دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. CredIt'subsidies contributed to inflation and helped destabilize the overall economy.
[ترجمه گوگل]یارانه های CredI's به تورم کمک کرد و به بی ثباتی کل اقتصاد کمک کرد
[ترجمه ترگمان]سوبسیدهای credit به تورم کمک کرده و به بی ثبات کردن اقتصاد کلی کمک کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوبسیدهای credit به تورم کمک کرده و به بی ثبات کردن اقتصاد کلی کمک کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Among other things, he alleged that MI5 had tried to destabilize the Wilson governments.
[ترجمه گوگل]از جمله، او ادعا کرد که MI5 تلاش کرده است تا دولتهای ویلسون را بیثبات کند
[ترجمه ترگمان]در بین موارد دیگر، او ادعا کرد که MI۵ تلاش کرده است دولت ویلسون را بی ثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در بین موارد دیگر، او ادعا کرد که MI۵ تلاش کرده است دولت ویلسون را بی ثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. And it can easily be so strong it will actually destabilize income.
[ترجمه گوگل]و به راحتی می تواند آنقدر قوی باشد که در واقع درآمد را بی ثبات کند
[ترجمه ترگمان]و به راحتی می تواند به قدری قوی باشد که درآمد را ناپایدار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و به راحتی می تواند به قدری قوی باشد که درآمد را ناپایدار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید