1. An air of gloom and despondency settled over the household.
[ترجمه گوگل]هوای تاریکی و ناامیدی در خانه نشست
[ترجمه ترگمان]در این خانه هوا تاریک و تیره و تیره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این خانه هوا تاریک و تیره و تیره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There's a mood of gloom and despondency in the country.
[ترجمه گوگل]حال و هوای تاریکی و ناامیدی در کشور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این کشور، حالت افسردگی و افسردگی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این کشور، حالت افسردگی و افسردگی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A mood of despondency had set in.
[ترجمه گوگل]حال و هوای ناامیدی به وجود آمده بود
[ترجمه ترگمان]حالت دلسردی به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالت دلسردی به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Harry was in a slough of despondency for weeks.
[ترجمه گوگل]هری هفته ها در غم و اندوه بود
[ترجمه ترگمان]چند هفته بود که هری a بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چند هفته بود که هری a بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He loves spreading alarm and despondency.
[ترجمه گوگل]او عاشق گسترش هشدار و ناامیدی است
[ترجمه ترگمان]او عشق و اضطراب را دوست می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او عشق و اضطراب را دوست می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Life's not all gloom and despondency.
[ترجمه گوگل]زندگی همه تاریکی و ناامیدی نیست
[ترجمه ترگمان]زندگی در غم و اندوه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زندگی در غم و اندوه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Vaca disputes that claim but acknowledges that despondency over years of abuse had affected his ministry.
[ترجمه گوگل]واکا با این ادعا مخالفت میکند، اما تصدیق میکند که ناامیدی به خاطر سالها سوءاستفاده بر وزارت او تأثیر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]vaca این ادعا را رد می کند اما تایید می کند که دلسردی نسبت به سال ها سو استفاده از وزارتخانه وی را تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]vaca این ادعا را رد می کند اما تایید می کند که دلسردی نسبت به سال ها سو استفاده از وزارتخانه وی را تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Back at the truck all was despondency in the gathering gloom.
[ترجمه گوگل]بازگشت به کامیون همه چیز در تاریکی تجمع بود
[ترجمه ترگمان]پس از بازگشت به خانه، در تاریکی، همه جا را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از بازگشت به خانه، در تاریکی، همه جا را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Amid the despondency, however, supply and demand are moving towards balance.
[ترجمه گوگل]با این حال، در میان ناامیدی، عرضه و تقاضا به سمت تعادل حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، در میان دلسردی، عرضه و تقاضا به سمت تعادل حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، در میان دلسردی، عرضه و تقاضا به سمت تعادل حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her despondency arises from her inability to find employment.
[ترجمه گوگل]ناامیدی او از ناتوانی او در یافتن شغل ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]despondency از ناتوانی در یافتن کار ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]despondency از ناتوانی در یافتن کار ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Despondency began to creep over their hearts.
[ترجمه گوگل]ناامیدی شروع به خزیدن در قلب آنها کرد
[ترجمه ترگمان]شروع به خزیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شروع به خزیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I hope the despondency of yours is for the moment, the happiness is forever!
[ترجمه گوگل]امیدوارم ناامیدی شما لحظه ای باشد، خوشبختی برای همیشه!
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که ناامیدی شما برای لحظه ای باشد، سعادت برای همیشه است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که ناامیدی شما برای لحظه ای باشد، سعادت برای همیشه است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Despondency had come upon her there in the wakeful night, and had never lifted.
[ترجمه گوگل]ناامیدی در شب بیداری به او رسیده بود و هرگز برطرف نشده بود
[ترجمه ترگمان]despondency در آن شب بیدار شده بود و هرگز بلند نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]despondency در آن شب بیدار شده بود و هرگز بلند نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Now he bathed himself in despondency.
[ترجمه گوگل]حالا او خود را در ناامیدی غسل داد
[ترجمه ترگمان]اکنون با ناامیدی خود را می شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اکنون با ناامیدی خود را می شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. During the days that followed Brackenbury's hasty departure, Edward's despondency increased.
[ترجمه گوگل]در روزهای پس از خروج عجولانه براکنبری، ناامیدی ادوارد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]در طول روزهایی که حرکت عجولانه Brackenbury را دنبال می کرد، افسردگی ادوارد فزونی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در طول روزهایی که حرکت عجولانه Brackenbury را دنبال می کرد، افسردگی ادوارد فزونی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید