1. Despite my despondence triggered by her disregard, I kept up with my endeavor.
[ترجمه گوگل]با وجود ناامیدی من ناشی از بی اعتنایی او، من به تلاشم ادامه دادم
[ترجمه ترگمان]با وجود ناامیدی من، از بی اعتنایی او، به تلاش خود ادامه دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با وجود ناامیدی من، از بی اعتنایی او، به تلاش خود ادامه دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Despondence, which is manifested in the disordered and disrupted rim vestured by darkness, sets off and contradicts to the extravagance behind it.
[ترجمه گوگل]ناامیدی که در لبه آشفته و از هم گسیخته پوشیده از تاریکی ظاهر می شود، به راه می افتد و با زیاده خواهی پشت آن در تضاد است
[ترجمه ترگمان]despondence، که در هرج و مرج دچار اختلال شده و لبه کلاهش را با تاریکی قطع کرده، راه خود را باز می کند و با اسراف و extravagance پشت آن در تضاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]despondence، که در هرج و مرج دچار اختلال شده و لبه کلاهش را با تاریکی قطع کرده، راه خود را باز می کند و با اسراف و extravagance پشت آن در تضاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The memo suggests the use of psychiatrists and sociologists to measure the "relative happiness" of workers or their "despondence and grumpiness" as a way to assess their trustworthiness.
[ترجمه گوگل]این یادداشت استفاده از روانپزشکان و جامعه شناسان را برای سنجش "شادی نسبی" کارگران یا "ناامیدی و بدخویی" آنها به عنوان راهی برای ارزیابی قابل اعتماد بودن آنها پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]این یادداشت اشاره می کند که استفاده از روانپزشکان و جامعه شناسان برای اندازه گیری \"شادی نسبی\" کارگران یا \"ناامیدی و ناامیدی\" آن ها به عنوان راهی برای ارزیابی قابلیت اعتماد آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یادداشت اشاره می کند که استفاده از روانپزشکان و جامعه شناسان برای اندازه گیری \"شادی نسبی\" کارگران یا \"ناامیدی و ناامیدی\" آن ها به عنوان راهی برای ارزیابی قابلیت اعتماد آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. HIV/AIDS despondence is emerged as a urgent and challengeable issue in the world.
[ترجمه گوگل]ناامیدی HIV/AIDS به عنوان یک موضوع فوری و چالش برانگیز در جهان مطرح شده است
[ترجمه ترگمان]ناامیدی ناشی از HIV \/ AIDS به عنوان یک مساله حیاتی و حیاتی در جهان مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناامیدی ناشی از HIV \/ AIDS به عنوان یک مساله حیاتی و حیاتی در جهان مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Even in utter despondence, the psalmist cannot deny the fact that God is still holy and righteous.
[ترجمه گوگل]مزمورنویس حتی در ناامیدی کامل نمی تواند این حقیقت را انکار کند که خدا هنوز مقدس و عادل است
[ترجمه ترگمان]حتی در ناامیدی و ناامیدی، the نمی تواند این حقیقت را انکار کند که خدا هنوز مقدس و پرهیزکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حتی در ناامیدی و ناامیدی، the نمی تواند این حقیقت را انکار کند که خدا هنوز مقدس و پرهیزکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A sudden foreboding, Some love will be lost, The heart become so despondence suddenly, I didn't know sad or delight myself.
[ترجمه گوگل]یک پیش گویی ناگهانی، مقداری عشق از دست خواهد رفت، قلب ناگهان چنان ناامید شد، نمی دانستم غمگین و خوشحالم
[ترجمه ترگمان]ناگهان احساس می کنم که یک عشق ناگهانی از دست خواهد رفت، قلب از دست خواهد رفت، و من خودم هم نمی دانم چه قدر غمگین و غمگین هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناگهان احساس می کنم که یک عشق ناگهانی از دست خواهد رفت، قلب از دست خواهد رفت، و من خودم هم نمی دانم چه قدر غمگین و غمگین هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We uncontrollably had sex only half month after we had been in love, there was no blushing, no despondence, no reluctance.
[ترجمه گوگل]ما فقط نیم ماه پس از عاشق شدن، به طور غیرقابل کنترلی رابطه جنسی داشتیم، هیچ سرخی، ناامیدی و اکراهی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]فقط نیم ماه پس از آن که عاشق شده بودیم با هم سکس داشتیم، نه سرخ شده بود، نه ناامیدی، و نه بی میلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط نیم ماه پس از آن که عاشق شده بودیم با هم سکس داشتیم، نه سرخ شده بود، نه ناامیدی، و نه بی میلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید