despite himself

پیشنهاد کاربران

Even though one does not want to.
به رغم میل باطنی، با اکراه، با بی میلی، به ناچار، دست خود آدم نبودن، بدون اینکه خود آدم بخواهد.
مثال:
Despite myself, I began to enjoy the movie.
بدون اینکه دست خودم باشه کم کم از فیلمش خوشم اومد.

بپرس