1. despair is the enemy of hope
نومیدی دشمن امید است.
2. poverty generates despair
فقر ایجاد یاس می کند.
3. be the despair of
موجب نومیدی بودن
4. overcome by despair
غرق در نومیدی،کاملا نومید
5. a sense of despair
احساس نومیدی
6. an outcry of despair
فریاد حاکی از نومیدی
7. the gulf of despair
ورطه ی نومیدی
8. to make somebody despair
کسی را نومید کردن
9. a suffocating blanket of despair and sorrow
سرپوش خفقان آوری از نومیدی و غم
10. in the depths of despair
در ورطه ی نومیدی
11. the pervading sense of despair in that country
حس فراگیر نومیدی در آن کشور
12. a feeling of alienation and despair among the youth
احساس بیگانگی و یاس در جوانان
13. have faith in god and despair not!
به خدا توکل کن ونومید نشو!
14. she flung up her hands in despair
از شدت یاس دست های خود را بالا انداخت.
15. that student's illegible handwriting was my despair
خط ناخوانای آن شاگرد حس یاس مرا برمی انگیخت.
16. those soldiers' faces showed nothing but despair
چهره ی آن سربازان حاکی از چیزی جز نومیدی نبود.
17. he was lost in a labyrinth of despair
او در پیچراهه ی یاس و نومیدی گم شده بود.
18. the teacher's words of encouragement penetrated my despair
سخنان تشویق آمیز معلم نومیدی مرا زائل کرد.
19. the wrestling champion's defeat filled everyone with despair
شکست قهرمان کشتی همه را غرق در نومیدی کرد.
20. there can be much hope (even) in despair . . .
در نومیدی بسی امید است . . .
21. a moribund economy that filled the nation with despair
اقتصاد محکوم به زوال،که ملت را دستخوش نومیدی کرد
22. after the war, some germans were overcome by despair
بعد از جنگ نومیدی بر برخی از آلمان ها غلبه کرده بود.
23. He soon gave up the attempt in despair.
[ترجمه گوگل]او خیلی زود با ناامیدی از این تلاش دست کشید
[ترجمه ترگمان]به زودی کوشش خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به زودی کوشش خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. His mind seesawed between hope and despair all through those weeks.
[ترجمه گوگل]ذهن او در تمام آن هفته ها بین امید و ناامیدی می دید
[ترجمه ترگمان]ذهنش در این چند هفته از امید و ناامیدی سرچشمه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ذهنش در این چند هفته از امید و ناامیدی سرچشمه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Our destiny offers not the cup of despair, but the chalice of opportunity. So let us seize it, not in fear, but in gladness. ——R. M.
[ترجمه گوگل]سرنوشت ما نه فنجان ناامیدی، بلکه جامی از فرصت را عرضه می کند پس بیایید آن را نه از روی ترس، بلکه در شادی به چنگ آوریم ——ر م
[ترجمه ترگمان]سرنوشت ما جام یاس نیست، اما جام فرصت پس بگذارید آن را بگیریم، نه از ترس، بلکه از خوشحالی آر - - - - - - - - - - - - - ام - - م
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرنوشت ما جام یاس نیست، اما جام فرصت پس بگذارید آن را بگیریم، نه از ترس، بلکه از خوشحالی آر - - - - - - - - - - - - - ام - - م
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Nothing in life is despair, a series of disaster will be can't withstand the sunshine nightmare, to be bumpy. Life is the dojo, alive is a kind of practice.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز در زندگی ناامیدی نیست، یک سری از فاجعه خواهد بود نمی تواند مقاومت در برابر کابوس آفتاب، به دست انداز زندگی دوجو است، زنده نوعی تمرین است
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در زندگی نومید کننده نیست، یک سری فاجعه نمی تواند در برابر کابوس خورشید، پر از دست انداز و پر از دست انداز باشد زندگی is است، زنده یک نوع تمرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در زندگی نومید کننده نیست، یک سری فاجعه نمی تواند در برابر کابوس خورشید، پر از دست انداز و پر از دست انداز باشد زندگی is است، زنده یک نوع تمرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. They're in despair over/about the money they've lost.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد پولی که از دست داده اند ناامید هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها نومید شده اند \/ درباره پولی که از دست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها نومید شده اند \/ درباره پولی که از دست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. She uttered a wordless cry of despair.
[ترجمه گوگل]فریاد ناامیدی بی کلام بر زبان آورد
[ترجمه ترگمان]فریادی خاموش و حاکی از یاس کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فریادی خاموش و حاکی از یاس کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید