🔸 معادل فارسی: ویران گر / نابودکننده / تهی کننده / عامل خرابی و تنهایی در زبان محاوره ای: ویران کننده، نابودگر، خشکه زن، ته زن، خالی کننده ی روح - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ادبی – استعاری ) :** ... [مشاهده متن کامل]
کسی یا چیزی که ویرانی، تنهایی، یا خرابی عاطفی/اجتماعی به بار می آورد مثال: The war was a desolator of nations and souls. جنگ ویران گر ملت ها و روح ها بود. 2. ** ( فنی – بازی/علمی تخیلی ) :** در بازی های ویدیویی یا داستان های علمی تخیلی، ممکنه به سلاح یا موجودی اشاره کند که قدرت تخریب شدید دارد مثال: The Desolator cannon wiped out entire cities. توپ ویران گر شهرها رو نابود کرد. 3. ** ( تصویری – فلسفی/شخصیتی ) :** در توصیف شخصیت هایی که اثر منفی، سرد، یا تهی کننده بر دیگران دارند مثال: He was a desolator of hope. او نابودگر امید بود. - - - 🔸 مترادف ها: destroyer – ravager – annihilator – obliterator – devastator – ruiner – eradicator