1. the desolation caused by the fire
خرابی ناشی از آتش سوزی
2. the desolation of a family that has lost everything in war
فلاکت خانواده ای که همه چیز خود را در جنگ از دست داده است.
3. a cry of desolation
فریادی حاکی از اندوه
4. their house had an appearance of desolation
خانه ی آنها ظاهر مخروبه ای داشت.
5. Kozelek expresses his sense of desolation absolutely without self-pity.
[ترجمه گوگل]کوزلک احساس مهجوریت خود را کاملاً بدون ترحم به خود بیان می کند
[ترجمه ترگمان]Kozelek احساس تنهایی و تنهایی خود را بدون ترحم بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Kozelek احساس تنهایی و تنهایی خود را بدون ترحم بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He found the old house in complete desolation.
[ترجمه گوگل]او خانه قدیمی را در ویرانه کامل یافت
[ترجمه ترگمان]خانه قدیمی را در تنهایی کامل یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خانه قدیمی را در تنهایی کامل یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Your desperation My desolation .
[ترجمه گوگل]یاس تو ویرای من
[ترجمه ترگمان]ناامیدی شما، پریشانی من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ناامیدی شما، پریشانی من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We looked out upon a scene of desolation and ruin.
[ترجمه گوگل]ما به صحنه ای از ویرانی و ویرانی نگاه کردیم
[ترجمه ترگمان]به صحنه ای از پریشانی و خرابی نگاه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به صحنه ای از پریشانی و خرابی نگاه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Wyatt felt a surge of desolation in the knuckles of his right hand.
[ترجمه گوگل]وایات موجی از ویرانی را در بند انگشتان دست راست خود احساس کرد
[ترجمه ترگمان]وایت موجی از پریشانی را در انگشتان دست راستش احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وایت موجی از پریشانی را در انگشتان دست راستش احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She felt a sort of desolation sweep over her, together with something like pity for Wheeler.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که نوعی ویرانی او را فرا گرفته است، همراه با چیزی شبیه ترحم برای ویلر
[ترجمه ترگمان]احساس تنهایی و تنهایی به او دست داد، با چیزی مثل دلسوزی به وی ویلر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احساس تنهایی و تنهایی به او دست داد، با چیزی مثل دلسوزی به وی ویلر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In choked desolation, she watched him walk quietly to the door and let himself out.
[ترجمه گوگل]در ویرانی خفه شده، او را تماشا کرد که آرام به سمت در رفت و خودش را رها کرد
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی نفسش را در سینه حبس کرد و به آرامی به طرف در رفت و خود را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی نفسش را در سینه حبس کرد و به آرامی به طرف در رفت و خود را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Yet, thinks Professor Catling, amid this wild desolation, Darwin began to hatch a plot.
[ترجمه گوگل]با این حال، پروفسور کتلینگ فکر می کند، در میان این ویرانی وحشی، داروین شروع به طرح نقشه ای کرد
[ترجمه ترگمان]داروین فکر می کند که پروفسور Catling، در میان این پریشانی وحشیانه، شروع به باز کردن نقشه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داروین فکر می کند که پروفسور Catling، در میان این پریشانی وحشیانه، شروع به باز کردن نقشه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A scene of desolation met the eye on every side.
[ترجمه گوگل]صحنه ای از ویرانی از هر طرف به چشم می خورد
[ترجمه ترگمان]در هر سو صحنه ای از پریشانی دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در هر سو صحنه ای از پریشانی دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The sight of the desolation filled me with forlornness.
[ترجمه گوگل]منظره ی ویرانی من را پر از حسرت کرد
[ترجمه ترگمان]دیدن این منظره با درماندگی من را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دیدن این منظره با درماندگی من را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Her death left him with a terrible sense of desolation.
[ترجمه گوگل]مرگ او حس وحشتناکی از ویرانی را برای او به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]مرگ او با احساس تنهایی و تنهایی او را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرگ او با احساس تنهایی و تنهایی او را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید