desolately


بطور ویران یا پریشان

جمله های نمونه

1. At last, the night falling, they returned desolately to Hamelin.
[ترجمه گوگل]سرانجام، شب فرا رسید، آنها بی‌شک به هملین بازگشتند
[ترجمه ترگمان]سرانجام، شب در حال باریدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Grass River desolately drunk, who turned into tears of a thousand lines.
[ترجمه گوگل]گراس ریور بی‌حوصله مست، که به اشک هزار خط تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]رودخانه گراس که تا خرخره مست کرده بود، از هزاران سطر به گریه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Also has the orange to represent desolately also bitter.
[ترجمه گوگل]همچنین دارای رنگ نارنجی برای نشان دادن بی‌حرمتی نیز تلخ است
[ترجمه ترگمان]همچنین نارنجی هم دارد که desolately را نیز نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Desolately sit over there, Air Jordan Retro an on each occasion, like a sculpture of carve carvings.
[ترجمه گوگل]در هر موقعیتی مانند مجسمه‌ای از کنده‌کاری‌های کنده‌کاری شده، ایر جردن رترو در آنجا بنشینید
[ترجمه ترگمان]desolately در هر موقعیت، مانند مجسمه ای از حکاکی حکاکی شده، روی آن می نشینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Everyday, you would with those desolately the look in the eyes wipe a shoulder but lead.
[ترجمه گوگل]هر روز، شما با آن نگاه های بیهوده در چشم ها، شانه ای را پاک می کنید اما سرب
[ترجمه ترگمان]هرروز، به هر حال، تو با کسانی که زیر چشمی تنها نگاه می کردند، یک شانه را از شانه پاک می کردند، اما سرب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Patty began to cry again very desolately.
[ترجمه گوگل]پتی دوباره شروع کرد به گریه کردن بسیار مهجور
[ترجمه ترگمان]پتی بار دیگر گریه را سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Before the policy approaches, the market passed desolately .
[ترجمه گوگل]قبل از نزدیک شدن به سیاست، بازار به طرز وحشیانه ای عبور کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از این که این سیاست نزدیک شود، بازار desolately شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Doctor looked desolately round the room, shook his head, and answered, in a low voice, 'Not at all. '
[ترجمه گوگل]دکتر با بی‌حوصلگی دور اتاق را نگاه کرد، سرش را تکان داد و با صدایی آهسته پاسخ داد: «به هیچ وجه '
[ترجمه ترگمان]دکتر از اتاق خارج شد، سرش را تکان داد و با صدایی آهسته پاسخ داد: نه، اصلا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The air suddenly became desolately cool with black clouds turning like running horses.
[ترجمه گوگل]هوا ناگهان با ابرهای سیاهی که مانند اسب های دونده می چرخیدند، به شدت خنک شد
[ترجمه ترگمان]ناگهان هوا تاریک شد و ابره ای سیاه چون اسب ها چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And then on to Katherine, sitting desolately, no sign of life except for her shallow breathing.
[ترجمه گوگل]و سپس به سمت کاترین، نشسته متروک، هیچ نشانه ای از زندگی جز نفس های کم عمق او نیست
[ترجمه ترگمان]و بعد به طرف کاترین که تنها نشسته بود، هیچ اثری از زندگی نداشت مگر اینکه نفس عمیق بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With may discharge keeps wall's toxin, eliminates the nature desolately, to improve the husbands and wives to live, increases the husbands and wives sentiment.
[ترجمه گوگل]با ترشح ممکن است سم دیوار را نگه می دارد، طبیعت را به طور ویران از بین می برد، برای بهبود زندگی زن و شوهر، افزایش احساسات زن و شوهر
[ترجمه ترگمان]با این تخلیه، سم دیوار را نگه می دارد و طبیعت desolately را از بین می برد تا شوهران و همسران خود را بهبود بخشد، شوهران و همسرانشان را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She could feel her soul crying out in her, lamenting desolately.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست احساس کند که روحش در وجودش فریاد می‌زند و به شدت ناله می‌کند
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که روحش در حال گریه کردن است و ناله و زاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He knows the truth and it's killing him,'she thought desolately.
[ترجمه گوگل]او حقیقت را می داند و او را می کشد
[ترجمه ترگمان]اون حقیقت رو می دونه و داره اونو می کشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nothing at all, not even the rain still blowing desolately against the tent.
[ترجمه گوگل]اصلاً هیچ چیز، حتی بارانی که هنوز به طرز بی‌حسابی روی چادر می‌وزید
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز، حتی باران هنوز هم روی چادر می شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Being sent into the exile from the sky without witchcraft, without the mind which can understand the natural clearly and desolately .
[ترجمه گوگل]فرستاده شدن به تبعید از آسمان، بدون جادوگری، بدون ذهنی که بتواند طبیعت را به وضوح و مهجور درک کند
[ترجمه ترگمان]بدون جادوگری به تبعید از آسمان فرستاده می شود، بدون این که ذهن آن را به وضوح و desolately درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an abandoned way; miserably, wretchedly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : desolate
✅️ اسم ( noun ) : desolation
✅️ صفت ( adjective ) : desolate
✅️ قید ( adverb ) : desolately

بپرس