1. a desk and its appurtenances
میز تحریر و متعلقات آن
2. a desk drawer
کشو میز تحریر
3. a desk job
پشت میز نشینی،کار پشت میزی،کار دفتری
4. a desk with a bowed front
میز تحریری که جلوی آن منحنی است
5. his desk was littered with old magazines and letters
میز کار او پر از مجله کهنه و نامه بود.
6. my desk is buried under an avalanche of letters
میز تحریر من زیر بهمنی از نامه مدفون شده است.
7. a disorderly desk
میز تحریر نامرتب
8. a roll-top desk
میز تحریری که سطح آن جمع می شود
9. a shelved desk
میز تحریر قفسه دار
10. a speaker's desk
میز سخنران
11. an information desk
میز اطلاعات
12. an office desk
میز اداره
13. move the desk toward the window!
میز را به طرف پنجره بکش !
14. a hotel's information desk
بخش اطلاعات (آگهگان) هتل
15. a ropy old desk
یک میز تحریر کهنه و زهوار در رفته
16. call the hotel desk and . . . .
به اطلاعات هتل زنگ بزن و . . . .
17. please approach the desk
لطفا جلوی میز بیایید.
18. she sat behind her desk and wrote two letters
او پشت میز کارش نشست و دو نامه نوشت.
19. i inquired at the information desk
از میز اطلاعات سئوال کردم.
20. the letter was on the desk but its date and signature had been deleted
نامه روی میز بود ولی تاریخ و امضای آن حذف شده بود.
21. in his office there was one desk calendar and two wall calendars
در اتاق کار او یک سالنامه ی رومیزی بود و دو سالنامه ی دیواری.
22. my finger was pinched by the desk drawer
انگشتم لای کشو میز گیر کرد.
23. she placed the book on the desk
کتاب را روی میز گذاشت.
24. the top left drawer of the desk
کشو دست چپ و بالای میز
25. the top right drawer of my desk
کشو بالا و دست راست میز من
26. a crass, bespectacled manager behind a large desk
یک مدیر عینکی احمق پشت یک میز بزرگ
27. he is in charge of the city desk
او متصدی بخش گزارش های شهری است.
28. i caught her rooting about in my desk
وقتی که داشت میز تحریرم را زیر و رو می کرد مچش را گرفتم.
29. i spent two hours cleaning out my desk
دو ساعت صرف تمیز و مرتب کردن میزم کردم.
30. sit in your mother's place behind that desk
روی صندلی مادرت پشت آن میز بنشین.
31. who has been poking around in my desk drawer?
کی رفته سر کشو میز من ؟
32. files and papers were jumbled together on his desk
پرونده ها و اوراق مختلف به طور درهم و برهم روی میزش انباشته شده بود.
33. she pawed angrily through the papers on her desk
او با خشم کاغذهای روی میزش را دستمالی می کرد.
34. the chairs are ranged in front of the desk
صندلی ها را جلو میز چیده بودند.
35. there was a shuffle of papers on his desk
توده ی درهم و برهمی از کاغذ روی میزش بود.
36. he read the letters and pigeonholed them in his desk
او نامه ها را خواند و در نامه دان های میزش قرار داد.