desirable

/dəˈzaɪrəbl̩//dɪˈzaɪərəbl̩/

معنی: پسندیده، خوش ایند، مطلوب، مرغوب، خواستنی
معانی دیگر: دلخواه، (از نظر جنسی) خواستنی، خواست انگیز، شهوت انگیز، هوس انگیز، تحریک کننده، آدم یا چیز خواستنی

جمله های نمونه

1. a desirable house
خانه ی دلخواه

2. this is not a desirable job for me
این برای من شغل دلخواهی نیست.

3. his continuance in that job is not desirable
ماندن او در آن شغل خوشایند نیست.

4. the black nightgown had made her more desirable than ever
لباس خواب سیاه او را از همیشه هوس انگیزتر کرده بود.

5. what is repugnant to you is (highly) desirable to me
محبوب من است آنچه که نزدیک تو زشت است

6. A new direction was felt desirable for both parties.
[ترجمه طبیبی] احساس میشد یک جهت جدید برای هر دو جناح ( حزب ) مطلوب است.
|
[ترجمه Pourahmadi] خط و مشی جدید مطلوب هر دو حزب بود.
|
[ترجمه گوگل]جهت گیری جدید برای هر دو طرف مطلوب احساس می شد
[ترجمه ترگمان]یک جهت جدید برای هر دو طرف مطلوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is most desirable that he should attend the meeting.
[ترجمه گوگل]بسیار مطلوب است که او در جلسه شرکت کند
[ترجمه ترگمان]بسیار مطلوب است که او در جلسه شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Affection is desirable. Money is absolutely indispensable!
[ترجمه گوگل]محبت مطلوب است پول کاملاً ضروری است!
[ترجمه ترگمان]Affection مطلوب است پول مطلقا ضروری است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My desire for a desirable house will come true in the near future.
[ترجمه گوگل]آرزوی من برای یک خانه مطلوب در آینده نزدیک محقق خواهد شد
[ترجمه ترگمان]آرزوی من برای یک خانه مطلوب در آینده نزدیک خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is no longer desirable for adult children to live with their parents.
[ترجمه گوگل]دیگر مطلوب نیست که کودکان بالغ با والدین خود زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]دیگر برای کودکان بزرگ سال خوشایند نیست که با پدر و مادرشان زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The house is in a very desirable area of the city.
[ترجمه گوگل]خانه در منطقه بسیار مطلوب شهر است
[ترجمه ترگمان]خانه در منطقه بسیار مطلوبی از شهر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The most desirable properties necessarily command astonishingly high prices.
[ترجمه گوگل]مطلوب ترین املاک لزوماً قیمت های بسیار بالایی دارند
[ترجمه ترگمان]مطلوب ترین خواص ضرورتا قیمت های بسیار بالایی را فرمان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He found her intensely desirable.
[ترجمه گوگل]او او را به شدت خواستنی یافت
[ترجمه ترگمان]او را خیلی خواستنی می یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is desirable that interest rates be reduced.
[ترجمه گوگل]مطلوب است که نرخ بهره کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]مطلوب است که نرخ بهره کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is clearly desirable that domestic and European law should be compatible.
[ترجمه گوگل]به وضوح مطلوب است که قوانین داخلی و اروپایی باید سازگار باشد
[ترجمه ترگمان]واضح است که قوانین داخلی و اروپایی باید سازگار باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It's regarded as a highly desirable job.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک شغل بسیار مطلوب در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]این کار به عنوان یک شغل بسیار مطلوب تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Experience of computers is highly desirable.
[ترجمه گوگل]تجربه کار با کامپیوتر بسیار مطلوب است
[ترجمه ترگمان]تجربه کامپیوترها بسیار مطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. It is most desirable that they should both come.
[ترجمه گوگل]بسیار مطلوب است که هر دو بیایند
[ترجمه ترگمان]خیلی بهتر است که هر دو آن ها بیایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پسندیده (صفت)
good, acceptable, desirable, admirable, pleasant, honorable

خوشایند (صفت)
desirable, pleasant, nice, fine, correspondent, auspicious, advantageous, apposite, pleasing, applicable, matchable, winsome

مطلوب (صفت)
favorite, desirable, favorable, demanded, desired, eligible, needed, sought

مرغوب (صفت)
desirable, high-grade

خواستنی (صفت)
desirable, desired, hoped-for

انگلیسی به انگلیسی

• worthwhile, worth having; sexually attractive, appealing in a sexual manner; who arouses sexual desire
something that is desirable is worth having or doing.
someone who is desirable is sexually attractive.

پیشنهاد کاربران

دل پسند
مطلوب، پسندیده. مرغوب، خواستنی، خوشایند
۱. مطلوب{تر}. پسندیده{تر} بهتر ۲. دلخواه ۳. مرغوب ۴. مفید ۵. لازم. ضروری 6. سکسی. تحریک کننده. جذاب
مثال:
This is indeed the desirable thing [to do]
براستی این چیزی دلخواه {برای انجام دادن} است.
�إِنَّ هَٰذَا لَشَیْءٌ یُرَادُ�
خانم ها و آقایون گل،
چند تا از مترادف های این کلمه عبارتند از: wanted, needed, necessary, required
پس در ترجمه بعضی از جملات معنیش 1 ) ضروری یا 2 ) مورد نیاز میشه.
desirable
جذاب
چیزی که دلِ آدم آنرا می خواهد.
چیزی که دل آدم به آن میل دارد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : desire
اسم ( noun ) : desire / desirability
صفت ( adjective ) : desirous / desirable
قید ( adverb ) : desirably
خوشایند
لذت بخش
خوشایند
مورد پسند
مطلوب
خوشایند.
مدنظر، موردنظر
مورد پسند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس