designated hitter


(بیس بال) چوگانزن گزیده (بازیکنی که به جای گوی انداز یا pitcher چوگان زنی می کند)

جمله های نمونه

1. If flag art goes, then so does the designated hitter.
[ترجمه گوگل]اگر هنر پرچم از بین برود، ضربه زن تعیین شده نیز همینطور است
[ترجمه ترگمان]اگر هنر پرچم ادامه پیدا کند، این هم به عنوان (hitter)تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was a designated hitter there, and every day I got three or four ABs.
[ترجمه گوگل]من یک ضربه زن تعیین شده در آنجا بودم و هر روز سه یا چهار AB می گرفتم
[ترجمه ترگمان]آنجا کسی بود که در آنجا به من ضربه می زد و هر روز سه چهار ساعت وقت داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As with the designated hitter, there would be different rules in different leagues.
[ترجمه گوگل]همانطور که در مورد بازیکن تعیین شده، قوانین متفاوتی در لیگ های مختلف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما در مورد the، قوانین دیگری در فرسنگ ها مختلف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Sox want Canseco, the designated hitter in 199 to play right.
[ترجمه گوگل]سوکس می خواهد Canseco، مهاجم تعیین شده در سال 199، درست بازی کند
[ترجمه ترگمان]رد ساکس \"- Canseco\" رو می خوان \"hitter که در ۱۹۹ قرار داره تا درست بازی کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Liberals invented the designated hitter rule because it wasn't fair to make the pitcher also bat.
[ترجمه گوگل]لیبرال ها قانون تعیین شده ضربه زننده را اختراع کردند، زیرا عادلانه نبود که پارچ را نیز خفاش کنند
[ترجمه ترگمان]لیبرال ها قانون اساسی را اختراع کرده اند، چون انصاف نیست که یک چوب بیسبال هم درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But Damon, who is now the club's designated hitter with Jason Giambi sidelined, is eager to take on the challenge of a new position.
[ترجمه گوگل]اما دیمون که اکنون با حذف جیسون جیامبی به عنوان بازیکن منتخب باشگاه انتخاب شده است، مشتاق است تا چالش یک موقعیت جدید را به عهده بگیرد
[ترجمه ترگمان]اما دیمن، کسی که حالا با جیسون Giambi وارد شده، مشتاق است که موقعیت جدیدی را به مبارزه دعوت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Damon, looking invigorated in his role as the designated hitter, had two doubles, and Rodriguez, Melky Cabrera and Cairo each had two hits.
[ترجمه گوگل]دیمون که در نقش خود به‌عنوان مهاجم تعیین‌شده سرحال به نظر می‌رسید، دو ضرب داشت، و رودریگز، ملکی کابررا و کایرو هر کدام دو ضربه داشتند
[ترجمه ترگمان]دامون، که به نقش خود به عنوان (hitter)منصوب شد، دو برابر دو برابر شد و Rodriguez، Melky Cabrera و قاهره هر کدام دو ضربه زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By the time designated hitter Frank Thomas came to bat in the No . 5 hole, the Jays were already leading 3 - 0.
[ترجمه گوگل]در زمانی که مهاجم تعیین شده فرانک توماس وارد مسابقه شماره شد 5 سوراخ، Jays قبلا 3 - 0 پیش بود
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که او (Frank Frank)برای ضربه زدن به ضربه وارد شد، \"فرانک توماس\" به \"نه\" وارد شد ۵ حفره، the قبلا ۳ - ۰ پیشرو بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That would allow the club to use Reggie Jefferson as a designated hitter.
[ترجمه گوگل]این به باشگاه اجازه می‌دهد تا از رجی جفرسون به‌عنوان یک مهاجم تعیین‌شده استفاده کند
[ترجمه ترگمان]این کار به باشگاه امکان می دهد تا از Reggie جفرسون به عنوان یک ضربه به عنوان یک ضربه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Getting comfortable in his new role, he played six positions and was a designated hitter in 104 games.
[ترجمه گوگل]او که در نقش جدید خود راحت شد، در 6 موقعیت بازی کرد و در 104 بازی به عنوان یک ضربه زن تعیین شده بود
[ترجمه ترگمان]او در نقش جدیدش، ۶ امتیاز بازی کرد و در ۱۰۴ بازی به عنوان یک hitter منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Favre typically plays shortstop in the game, which raises money for the Brett Favre Fourward Foundation, but he said he would probably be limited to being a designated hitter.
[ترجمه گوگل]فاور معمولاً در این بازی بازی کوتاه می‌کند، که برای بنیاد برت فاور فوروارد پول جمع‌آوری می‌کند، اما او گفت که احتمالاً به یک ضربه‌زن تعیین‌شده محدود می‌شود
[ترجمه ترگمان]Favre معمولا در بازی shortstop بازی می کند، که پول را برای بنیاد \"برت Favre Fourward\" افزایش می دهد، اما او گفت که احتمالا به عنوان یک ضربه زنی تعیین شده محدود خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Yankees played Jason Giambi at first base for Saturday's game, allowing Damon to be utilized as a designated hitter while Melky Cabrera patrolled center field.
[ترجمه گوگل]یانکی ها در بازی روز شنبه در بیس اول با جیسون جیامبی بازی کردند و به دیمون اجازه دادند تا زمانی که ملکی کابررا در مرکز زمین گشت زنی می کرد، به عنوان یک ضربه زن تعیین شده استفاده شود
[ترجمه ترگمان]یانکی ها برای بازی شنبه (جیسون)بازی می کردند، و به دیمن اجازه داده می شد تا زمانی که در مرکز فرماندهی در حال نگهبانی بود استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's got good stuff . He throws hard Rays designated hitter Pat Burrell said.
[ترجمه گوگل]چیزای خوبی داره پت بورل گفت که او به شدت پرتاب می کند
[ترجمه ترگمان]اون چیز خوبی داره او (Pat Burrell)به سختی (Pat)را به عنوان (پت Burrell)معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

designated hitter = ( in baseball ) a player who is named at the start of the game as the person who will hit the ball in place of the pitcher
designated hitter

بپرس