desiderate

/dɪˈsɪdəˌreɪt//dɪˈzddəreɪt/

معنی: خواستن، ارزو کردن
معانی دیگر: خواستار بودن، آرزو کردن، غنج زدن

جمله های نمونه

1. So we desiderate to make a deep, systemic research of perfecting the water resource compensation mechanisms.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما می خواهیم یک تحقیق عمیق و سیستماتیک برای تکمیل مکانیسم های جبران منابع آب انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین تلاش می کنیم تا یک تحقیق عمیق و سیستماتیک برای تکمیل مکانیسم های جبران منابع آبی ایجاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is desiderate to improve competitiveness of Liaoning EMI under that situation.
[ترجمه گوگل]مایل است در این شرایط رقابت پذیری Liaoning EMI را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که قابلیت رقابت در استان لیائونینگ تحت این وضعیت بهبود پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In order to provide relatively equal platform, we desiderate to establish a development standard which about the developmental scale of junior school in the rural areas.
[ترجمه گوگل]به منظور فراهم کردن بستر نسبتاً برابر، ما در نظر داریم یک استاندارد توسعه ای را در مورد مقیاس توسعه مدارس راهنمایی در مناطق روستایی ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]به منظور فراهم نمودن پلت فرم نسبتا برابر، ما می خواهیم یک استاندارد توسعه ایجاد کنیم که در مورد مقیاس رشد مدرسه نوجوانان در مناطق روستایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But there are still many problems desiderate to be solved.
[ترجمه گوگل]اما هنوز مشکلات زیادی وجود دارد که باید حل شود
[ترجمه ترگمان]اما هنوز مشکلات بسیاری وجود دارد که باید حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How to matching these resources is a desiderate research problem in this environment.
[ترجمه گوگل]نحوه تطبیق این منابع یک مشکل تحقیقاتی ضروری در این محیط است
[ترجمه ترگمان]چگونگی تطبیق این منابع یک مساله تحقیق desiderate در این محیط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then, last of all, I desiderate urbanity.
[ترجمه گوگل]سپس، آخر از همه، من شهرنشینی را می‌خواهم
[ترجمه ترگمان]بعد از همه این ها، من همان ادب و نزاکت را نشان دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then, last all, I desiderate urbanity.
[ترجمه گوگل]در نهایت، من شهرنشینی را می‌خواهم
[ترجمه ترگمان]بعد از همه این ها، من همان ادب و نزاکت را نشان دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, in the practice of human resource development and utilization, there still have many problems and conflicts which desiderate to be resolved.
[ترجمه گوگل]با این حال، در عمل توسعه و بهره برداری از منابع انسانی، هنوز مشکلات و تعارضات زیادی وجود دارد که خواستار حل و فصل آن هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، در عمل توسعه منابع انسانی و کاربرد، هنوز مشکلات و conflicts بسیاری وجود دارند که باید حل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Status Offline And tenderness, too—but does that appear a mawkish thing to desiderate in life?
[ترجمه گوگل]وضعیت آفلاین و لطافت نیز - اما آیا این امری عجیب و غریب به نظر می رسد که باید در زندگی به آن توجه کرد؟
[ترجمه ترگمان]وضعیت برون خط و رقت انگیزی است - اما آیا این چیزی است که در زندگی روزمره به نظر می رسد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Therefore, study of the train scheme of passenger transport special line is a desiderate task at present.
[ترجمه گوگل]بنابراین مطالعه طرح قطار خط ویژه حمل و نقل مسافر در حال حاضر امری ضروری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مطالعه الگوی قطار خط ویژه حمل و نقل مسافر در حال حاضر وظیفه ای خطیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is the problems that the administrators of the city desiderate to solve.
[ترجمه گوگل]این مشکلاتی است که مدیران شهری به دنبال حل آن هستند
[ترجمه ترگمان]این مشکلاتی است که مدیران این شهر برای حل آن تلاش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And tenderness, too—but does that appear a mawkish thing to desiderate in life?
[ترجمه گوگل]و لطافت، همچنین - اما آیا این چیز بدی به نظر می رسد که باید در زندگی به آن توجه کرد؟
[ترجمه ترگمان]و محبت هم هست - اما این که مربوط به عبوس شدن در زندگی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The identifying and examining to video object is a former problem, the identifying and examining of wood cell is a desiderate problem in the wood industry.
[ترجمه گوگل]شناسایی و بررسی اشیاء تصویری یک مشکل سابق است، شناسایی و بررسی سلول چوبی یک مشکل ضروری در صنعت چوب است
[ترجمه ترگمان]تشخیص و بررسی شی ویدئو یک مشکل پیشین است، تشخیص و بررسی سلول های چوب یک مشکل بزرگ در صنعت چوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Therefore, study of the scheme of passenger dedicated line is a desiderate task at present.
[ترجمه گوگل]بنابراین مطالعه طرح خط اختصاصی مسافری در حال حاضر امری ضروری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مطالعه طرح خط اختصاصی مسافربری کار دشواری در حال حاضر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خواستن (فعل)
choose, wish, desire, will, call, invite, bone, intend, solicit, beg, ask, want, require, desiderate, invocate

ارزو کردن (فعل)
wish, desire, aspire, yearn, crave, desiderate

انگلیسی به انگلیسی

• long for, want

پیشنهاد کاربران

بپرس