1. The plans to desegregate the universities were met with opposition.
[ترجمه گوگل]طرح های جداسازی دانشگاه ها با مخالفت هایی روبرو شد
[ترجمه ترگمان]طرح هایی برای desegregate دانشگاه ها با مخالفان برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طرح هایی برای desegregate دانشگاه ها با مخالفان برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The courts ordered busing to desegregate the schools.
[ترجمه گوگل]دادگاه دستور اتوبوسرانی را برای جداسازی مدارس صادر کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه ها به busing دستور داده اند تا مدارس را تخلیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دادگاه ها به busing دستور داده اند تا مدارس را تخلیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Plans to desegregate the schools/universities met with opposition.
[ترجمه گوگل]طرح های جداسازی مدارس/دانشگاه ها با مخالفت هایی روبرو شد
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای desegregate مدارس \/ دانشگاه ها با اپوزیسیون مواجه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای desegregate مدارس \/ دانشگاه ها با اپوزیسیون مواجه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We wish to desegregate all schools.
[ترجمه مهدی] ما آرزومندیم تا تفکیک ها ( نژادی یا جنسیتی ) در مدارس پایان یابند.|
[ترجمه گوگل]ما خواهان جداسازی همه مدارس هستیم[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم همه مدرسه ها را از هم جدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. School officials are still working to desegregate the district.
[ترجمه گوگل]مسئولان مدرسه همچنان در تلاش هستند تا این منطقه را جداسازی کنند
[ترجمه ترگمان]مسئولان مدرسه هنوز در تلاشند تا این منطقه را تخلیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مسئولان مدرسه هنوز در تلاشند تا این منطقه را تخلیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We have succeeded in persuading many districts to desegregate voluntarily.
[ترجمه گوگل]ما موفق شده ایم بسیاری از ولسوالی ها را متقاعد کنیم که به طور داوطلبانه جداسازی شوند
[ترجمه ترگمان]ما موفق شدیم بسیاری از مناطق را به طور داوطلبانه متقاعد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما موفق شدیم بسیاری از مناطق را به طور داوطلبانه متقاعد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To make plans to desegregate the all-white Troy University, and how this meeting developed into a deep friendship.
[ترجمه گوگل]برنامهریزی برای جداسازی دانشگاه کاملاً سفیدپوست تروی و اینکه چگونه این ملاقات به یک دوستی عمیق تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد طرح هایی برای بازسازی دانشگاه (تروا)سفید (تروا)، و اینکه چگونه این جلسه به یک دوستی عمیق تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد طرح هایی برای بازسازی دانشگاه (تروا)سفید (تروا)، و اینکه چگونه این جلسه به یک دوستی عمیق تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In fact open admissions was often posed as the means to desegregate higher education.
[ترجمه گوگل]در واقع پذیرش آزاد اغلب به عنوان ابزاری برای جداسازی آموزش عالی مطرح می شد
[ترجمه ترگمان]در واقع پذیرش باز اغلب به عنوان وسیله ای برای ارتقا آموزش عالی مطرح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در واقع پذیرش باز اغلب به عنوان وسیله ای برای ارتقا آموزش عالی مطرح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She was the first black child to enroll at this all-white elementary school according to the court order to desegregate in New Orleans schools.
[ترجمه گوگل]او اولین کودک سیاهپوستی بود که طبق حکم دادگاه برای حذف تبعیض در مدارس نیواورلئان در این مدرسه ابتدایی کاملاً سفید پوست ثبت نام کرد
[ترجمه ترگمان]او اولین فرزند سیاه پوست بود که با توجه به دستور دادگاه مبنی بر desegregate در مدارس نیو اورلئان، در این مدرسه ابتدایی پسرانه رسما ثبت نام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او اولین فرزند سیاه پوست بود که با توجه به دستور دادگاه مبنی بر desegregate در مدارس نیو اورلئان، در این مدرسه ابتدایی پسرانه رسما ثبت نام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To open to people of all races or ethnic groups without restriction; desegregate.
[ترجمه گوگل]بدون محدودیت برای مردم از هر نژاد یا گروههای قومی باز شود تفکیک کردن
[ترجمه ترگمان]برای باز کردن مردم از همه نژادها یا گروه های قومی بدون محدودیت؛ desegregate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای باز کردن مردم از همه نژادها یا گروه های قومی بدون محدودیت؛ desegregate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In the early 1960s the Student Nonviolent Coordinating Committee led Boycotts and sit-ins to desegregate many public facilities.
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1960، کمیته هماهنگی بدون خشونت دانشجویی، بایکوت ها و تحصن ها را رهبری کرد تا بسیاری از امکانات عمومی را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۶۰، کمیته هماهنگی Nonviolent Student Boycotts و sit را به desegregate بسیاری از امکانات عمومی هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۶۰، کمیته هماهنگی Nonviolent Student Boycotts و sit را به desegregate بسیاری از امکانات عمومی هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Treatments are being developed to prevent the accumulation of cerebral plaques and tangles or to desegregate them once they are present.
[ترجمه گوگل]درمانهایی برای جلوگیری از تجمع پلاکها و گرههای مغزی یا جداسازی آنها پس از وجود در حال توسعه هستند
[ترجمه ترگمان]این درمان ها برای جلوگیری از تجمع صفحات مغزی و درهم کردن آن ها و یا دادن آن ها به هنگام حضور در حال گسترش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این درمان ها برای جلوگیری از تجمع صفحات مغزی و درهم کردن آن ها و یا دادن آن ها به هنگام حضور در حال گسترش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I recently saw a movie about Ruby Bridges, one of the African-American children in New Orleans who were part of the first attempt to desegregate public schools in the south.
[ترجمه گوگل]من اخیراً فیلمی درباره روبی بریجز، یکی از کودکان آفریقایی-آمریکایی در نیواورلئان دیدم که بخشی از اولین تلاش برای جداسازی مدارس دولتی در جنوب بود
[ترجمه ترگمان]اخیرا فیلمی درباره روبی بریجز، یکی از کودکان آفریقایی - آمریکایی در نیواورلئان، دیدم که بخشی از اولین تلاش برای desegregate مدارس دولتی در جنوب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اخیرا فیلمی درباره روبی بریجز، یکی از کودکان آفریقایی - آمریکایی در نیواورلئان، دیدم که بخشی از اولین تلاش برای desegregate مدارس دولتی در جنوب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The ultra-Orthodox Jewish son of two Ashkenazi parents look out of a bus carrying protesters to jail for defying Supreme Court ruling to desegregate a religious school.
[ترجمه گوگل]پسر یهودی افراطی ارتدوکس از دو پدر و مادر اشکنازی از اتوبوس حامل معترضان به زندان به دلیل سرپیچی از حکم دادگاه عالی مبنی بر تبعیضزدایی یک مدرسه مذهبی نگاه میکند
[ترجمه ترگمان]پسر ultra یهودی دو اشکنازی از یک اتوبوس حامل معترضان به زندان برای مبارزه با حکم دادگاه عالی برای نادیده گرفتن یک مدرسه مذهبی نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پسر ultra یهودی دو اشکنازی از یک اتوبوس حامل معترضان به زندان برای مبارزه با حکم دادگاه عالی برای نادیده گرفتن یک مدرسه مذهبی نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید