descriptor

/dɪˈskrɪptər//dɪˈskrɪptə/

معنی: توصیف گر، واصف
معانی دیگر: واصف، توصیف گر

جمله های نمونه

1. Good descriptors for any able library media specialist, too, are they not?
[ترجمه گوگل]توصیف‌کننده‌های خوبی برای هر متخصص رسانه‌ای کتابخانه‌ای توانا، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان]descriptors خوب برای هر متخصص رسانه های الکترونیکی موفق هم چنین نیستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In all cases the module descriptors are free-standing with clear indications of entry level.
[ترجمه گوگل]در همه موارد، توصیفگرهای ماژول مستقل با نشانه های واضح سطح ورودی هستند
[ترجمه ترگمان]در تمام موارد، descriptors ماژول آزاد هستند - با نشانه های روشن از سطح ورود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Terminology Several descriptors are typically used in evaluating neural network implementations.
[ترجمه گوگل]اصطلاحات توصیفگرهای متعددی معمولاً در ارزیابی پیاده‌سازی شبکه‌های عصبی استفاده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]اصطلاحات بسیاری معمولا در ارزیابی پیاده سازی های شبکه عصبی به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is only one parameter block descriptor for every parameter block.
[ترجمه گوگل]برای هر بلوک پارامتر فقط یک توصیفگر بلوک پارامتر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تنها یک پارامتر بلوک پارامتر برای هر بلوک پارامتر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The length of descriptor is set to reflect the new data.
[ترجمه گوگل]طول توصیفگر برای منعکس کردن داده های جدید تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]طول of برای منعکس کردن داده های جدید تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cigar Box: Another descriptor for a cedary aroma.
[ترجمه گوگل]جعبه سیگار: توصیف کننده دیگری برای عطر سدر
[ترجمه ترگمان]جعبه Cigar: یک توصیف دیگر برای عطر cedary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An invalid QOS flow descriptor was found in the flow descriptor list.
[ترجمه گوگل]یک توصیفگر جریان QOS نامعتبر در لیست توصیفگر جریان یافت شد
[ترجمه ترگمان]یک توصیفگر جریان QOS نامعتبر در فهرست توصیفگر جریان یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Shares the memory descriptor and all Page Tables ( see Chapter 9 ).
[ترجمه گوگل]توصیفگر حافظه و تمام جداول صفحه را به اشتراک می گذارد (به فصل 9 مراجعه کنید)
[ترجمه ترگمان]شرح the حافظه و تمام جداول صفحه (مراجعه به فصل ۹)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the deployment descriptor file web. xml, shown in Listing you map the URIs with relative root path /* to the Wink servlet org. apache. wink. server. internal. servlet. RestServlet.
[ترجمه گوگل]در وب فایل توصیفگر استقرار xml، نشان داده شده در Listing شما URI ها را با مسیر ریشه نسبی /* به org servlet Wink نگاشت می کنید آپاچی چشمک سرور درونی؛ داخلی سرولت RestServlet
[ترجمه ترگمان]در وب فایل descriptor deployment در فهرستی که در فهرست شما روی نشانی های اینترنتی با مسیر ریشه نسبی \/ * مراجعه کرده، آمده است apache چشمکی زد کارگزار داخلی سرولت RestServlet
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. J2EE application components can use this deployment descriptor element to indicate whether a connection to a resource manager is shareable or unshareable.
[ترجمه گوگل]مؤلفه های برنامه J2EE می توانند از این عنصر توصیفگر استقرار برای نشان دادن اینکه آیا اتصال به یک مدیر منبع قابل اشتراک گذاری یا غیرقابل اشتراک گذاری است استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]مولفه های برنامه کاربردی می توانند از این عنصر توصیف گر استفاده کنند تا مشخص کنند که آیا اتصال به یک مدیر منبع قابل انتقال است یا قابل انتقال است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Geologists seem to stumble on some of the really oddball animals, assigning them delightful descriptors.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد زمین شناسان با برخی از حیوانات واقعاً عجیب برخورد می کنند و توصیف های لذت بخشی را به آنها اختصاص می دهند
[ترجمه ترگمان]زمین شناسان بر روی بعضی از حیوانات عجیب و غریب سکندری می خورند و آن ها را descriptors و descriptors تعیین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To avoid receiving a huge list, the user should use good word descriptors to narrow the scope of the search.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از دریافت یک لیست بزرگ، کاربر باید از توصیفگرهای کلمات خوب برای محدود کردن دامنه جستجو استفاده کند
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از دریافت یک لیست عظیم، کاربر باید از صفات خوب کلمه برای محدود کردن دامنه جستجو استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Look at the various categories with them and show them the lines where they can add their own descriptors.
[ترجمه گوگل]با آنها به دسته بندی های مختلف نگاه کنید و خطوطی را به آنها نشان دهید که می توانند توصیفگرهای خود را اضافه کنند
[ترجمه ترگمان]به دسته های مختلف با آن ها نگاه کنید و خطوط را به آن ها نشان دهید که در آن ها می توانند descriptors خود را اضافه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Immortalized by the soldiery in the war of 1914-1 Fred Karno's Army lives on as a descriptor of chaotic organization.
[ترجمه گوگل]ارتش فرد کارنو که توسط سربازی در جنگ 1-1914 جاودانه شد، به عنوان توصیف کننده سازمان آشفته زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]سربازان سربازان در جنگ ۱۹۱۴ - ۱۹۱۴ زندگی فرد Karno را به عنوان یک توصیف از سازماندهی هرج و مرج آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توصیفگر (اسم)
descriptor

واصف (اسم)
descriptor

تخصصی

[کامپیوتر] واصف، شرح دهنده، توصیف گر .

انگلیسی به انگلیسی

• (in database management) key word used to identify sort and unite data records

پیشنهاد کاربران

بپرس