describing

پیشنهاد کاربران

توصیف کردن ( بیان ویژگی ها ) فعل
"He was describing the beautiful sunset. "
شرح دادن ( ارائه جزئیات ) فعل
"She is describing the accident to the police. "
بازگو کردن ( بیان شفاهی ) فعل
"The doctor started describing the surgery procedures. "
ر داز
بیانگر
نشان دهنده ی
توصیف کردن
حل کردن
در حال توصیف کردن
توضیف کردن کسی یا چیزی
شرح دادن. توصیف کردن
شرح دادن ، توصیف کردن
تشریح
توصیف، وصف
واصف
توصیف گر، توصیف کننده
شرح دادن

توصیف کردن

توضیح دادن
بیانی ، بیان کردن
توصیف کردن، شرح دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس