describable

/dəˈskraɪbəbəl//dɪˈskraɪb/

معنی: قابل توصیف
معانی دیگر: قابل توصیف

جمله های نمونه

1. Results: Describable characteristics of Huangqi, Danshen, Tiandong and Zhebeimu by TLC.
[ترجمه گوگل]نتایج: ویژگی‌های قابل توصیف Huangqi، Danshen، Tiandong و Zhebeimu توسط TLC
[ترجمه ترگمان]نتایج: ویژگی های describable of، Danshen، Tiandong و Zhebeimu توسط تی آل سی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Results: Describable characteristics of Gouqizi, Chishao, Zhimu and Huangbai by TLC.
[ترجمه گوگل]نتایج: ویژگی های قابل توصیف گوقیزی، چیشائو، ژیمو و هوانگ بای توسط TLC
[ترجمه ترگمان]نتایج: ویژگی های describable of، Chishao، Zhimu و Huangbai توسط تی آل سی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His first entry into anything describable as public life was made by way of vegetarianism.
[ترجمه گوگل]اولین ورود او به هر چیزی که به عنوان زندگی عمومی قابل توصیف است از طریق گیاهخواری انجام شد
[ترجمه ترگمان]اولین ورود او به هر چیز مانند زندگی عمومی از طریق گیاه خواری به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My non - describable facial appendages quiver with anticipation, every time I see you.
[ترجمه گوگل]زائده های غیرقابل وصف صورت من، هر بار که تو را می بینم، از چشم انتظاری می لرزند
[ترجمه ترگمان]تصاویر غیر معمول چهره من از انتظار تکان می خورند، هر دفعه که شما را می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This paper describable application and an actualize method of Jiangxi electric power tariff meter system.
[ترجمه گوگل]این مقاله کاربردی قابل توصیف و روش واقعی سیستم تعرفه متر برق جیانگشی است
[ترجمه ترگمان]این مقاله کاربردی و یک روش actualize برای سیستم کنتور برق Jiangxi است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As yet, however, no rigorous taxonomy of text types is available, let alone describable in terms of typical linguistic features.
[ترجمه گوگل]با این حال، هنوز هیچ طبقه بندی دقیقی از انواع متن در دسترس نیست، چه رسد به اینکه از نظر ویژگی های زبانی معمولی قابل توصیف باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، با این حال، هیچ طبقه بندی دقیقی از انواع متن موجود نیست، اجازه دهید به تنهایی از لحاظ ویژگی های معمول زبانی مقایسه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Turn up the tap, and it abruptly sprays out in a chaotic ( but describable ) torrent.
[ترجمه گوگل]شیر آب را باز کنید و ناگهان در یک سیلاب پر هرج و مرج (اما قابل توصیف) پخش می شود
[ترجمه ترگمان]شیر آب را روشن کنید، و به طور ناگهانی در یک سیل هرج و مرج (اما describable)از هم پاشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If your architecture has all five of those characteristics - it's modular, distributable, describable, sharable and loosely coupled - you get the SOA stamp of approval.
[ترجمه گوگل]اگر معماری شما دارای هر پنج ویژگی باشد - ماژولار، قابل توزیع، قابل توصیف، قابل اشتراک‌گذاری و جفت‌شده آزاد - شما مهر تایید SOA را دریافت می‌کنید
[ترجمه ترگمان]اگر معماری شما هر پنج این ویژگی ها را دارد - پیمانه ای، distributable، describable، sharable، و به طور آزاد - - SOA تایید SOA به دست می آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Romance is a nebulous thing with the curious property of being describable but not definable.
[ترجمه گوگل]عاشقانه چیز مبهم است با خاصیت عجیبی که قابل توصیف است اما قابل تعریف نیست
[ترجمه ترگمان]عشق و عشق چیز غریبی است با ارزش کنجکاو بودن در آن است، اما او اسمش را نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل توصیف (صفت)
describable

انگلیسی به انگلیسی

• able to be described, portrayable

پیشنهاد کاربران

بپرس