desalination

/diˌseləˈneɪʃən//ˌdi:ˌsælɪˈneɪʃən/

نمک زدایی (به ویژه نمک زدایی آب دریا برای نوشیدنی کردن آن) (desalinization هم می نویسند)

جمله های نمونه

1. Nor is large-scale desalination of ocean water economical.
[ترجمه ف رحمانیان] مقیاس نیتروژن آب های اقیانوس در مقیاس سالم نیست
|
[ترجمه m] . . . و نه اینکه شیرین سازی آب اقیانوس کاری مقرون به صرفه است.
|
[ترجمه گوگل]همچنین نمک‌زدایی در مقیاس بزرگ از آب اقیانوس‌ها مقرون به صرفه نیست
[ترجمه ترگمان]همچنین نمک زدایی از آب های اقیانوس در مقیاس بزرگ نیز وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The islands are also installing a desalination plant to produce 50,000 gallons of water a year.
[ترجمه ف رحمانیان] همچنین در این جزایر یک کارخانه آب شیرین کن برای تولید 50، 000 گالن آب در سال در حال ساخت است
|
[ترجمه گوگل]این جزایر همچنین در حال نصب یک کارخانه آب شیرین کن برای تولید 50000 گالن آب در سال هستند
[ترجمه ترگمان]این جزایر همچنین در حال نصب یک کارخانه نمک زدایی هستند که سالانه ۵۰۰۰۰ گالن آب تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Solar desalination plants, though requiring a great emphasis on cash rather than labour, seem the best long-term bet here.
[ترجمه گوگل]کارخانه‌های نمک‌زدایی خورشیدی، اگرچه نیاز به تاکید زیادی بر پول نقد به جای نیروی کار دارند، به نظر بهترین گزینه بلندمدت در اینجا هستند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که کارخانه های نمک زدایی از انرژی خورشیدی با وجود نیاز به تاکید زیاد بر پول نقد به جای کار، بهترین شرط بلند مدت در اینجا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Environmentalists claim the highly saline water discharged from desalination plants could harm marine life.
[ترجمه گوگل]کارشناسان محیط زیست ادعا می کنند که آب بسیار شور تخلیه شده از کارخانه های نمک زدایی می تواند به حیات دریایی آسیب برساند
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست می گویند که آب بسیار شوری که از کارخانه های نمک زدایی بیرون می رود می تواند به زندگی آبزیان آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ionics sells desalination and water-treatment systems.
[ترجمه گوگل]Ionics سیستم های نمک زدایی و تصفیه آب را می فروشد
[ترجمه ترگمان]Ionics آب شیرین و سیستم های تصفیه آب را می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The state shall encourage and support seawater desalination and direct seawater utilization in the coastal area.
[ترجمه گوگل]دولت باید نمک زدایی آب دریا و استفاده مستقیم از آب دریا در منطقه ساحلی را تشویق و حمایت کند
[ترجمه ترگمان]دولت باید از نمک زدایی آب دریا و استفاده مستقیم آب دریا در مناطق ساحلی حمایت و حمایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The effect of salt concentration on the desalination performance of CA( cellulose acetate ) and PA(polyamide) nanofiltration membranes was studied.
[ترجمه گوگل]اثر غلظت نمک بر عملکرد نمک زدایی غشاهای نانوفیلتراسیون CA (استات سلولز) و PA (پلی آمید) مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثر غلظت نمک بر عملکرد نمک زدایی از CA (استات سلولز)و غشاهای nanofiltration (پلی آمید)nanofiltration مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The principle of dewvaporation desalination method was described while comparing to conventional humidification - dehumidification desalination process.
[ترجمه گوگل]اصل روش نمک‌زدایی تبخیر در مقایسه با فرآیند نمک‌زدایی معمولی - رطوبت‌زدایی تشریح شد
[ترجمه ترگمان]اصل روش نمک زدایی از آب در حالی توصیف شد که مقایسه با فرآیند نمک زدایی از dehumidification معمولی را مقایسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The researchers tested their desalination process on a computer chip the size of a postage stamp.
[ترجمه گوگل]محققان فرآیند نمک زدایی خود را بر روی یک تراشه کامپیوتری به اندازه یک تمبر پستی آزمایش کردند
[ترجمه ترگمان]محققان فرآیند نمک زدایی خود را بر روی یک چیپ کامپیوتری با اندازه تمبر پستی امتحان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The desalination station, UF, the first pass RO, the second pass RO, the mixed bed, product water quality.
[ترجمه گوگل]ایستگاه نمک زدایی، UF، RO گذر اول، RO گذر دوم، بستر مخلوط، کیفیت آب محصول
[ترجمه ترگمان]ایستگاه نمک زدایی، UF، چاپ اول، the عبور دوم، بس تر ترکیبی، کیفیت آب محصول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One source is by desalination - taking the salt out of salt water to make it drinkable.
[ترجمه شیوا] یک منبع هست که با استفاده از نمک زدایی ، نمک را از آب شور خارج می کند تا آن را قابل آشامیدن کند
|
[ترجمه گوگل]یکی از منابع نمک‌زدایی است - برداشتن نمک از آب نمک برای قابل شرب کردن
[ترجمه ترگمان]یک منبع با استفاده از آب شور، نمک را از آب شور بیرون می آورد تا آن را قابل نوشیدن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But uncertainties over the environmental impacts of desalination make it hard to draw definite conclusions, the National Research Council concluded.
[ترجمه گوگل]شورای ملی تحقیقات نتیجه گیری کرد، اما عدم قطعیت در مورد اثرات زیست محیطی نمک زدایی، نتیجه گیری قطعی را دشوار می کند
[ترجمه ترگمان]شورای تحقیقات ملی به این نتیجه رسید که اما عدم قطعیت ها در تاثیرات زیست محیطی نمک زدایی، نتیجه گیری قطعی را دشوار می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The desalination rate of NF NF 7 and ACM 1 was about 5 %, 8 1 % and 9 3 % respectively.
[ترجمه گوگل]میزان نمک زدایی NF NF 7 و ACM 1 به ترتیب حدود 5 درصد، 8 1 درصد و 9 3 درصد بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که نرخ نمک زدایی NF ۷ و ACM ۱ به ترتیب حدود ۵ %، ۸ % و ۹ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Effect of centrifugal rotational speed on desalination and factors exceeded quality standard of gray-white ice in the Bohai Sea were studied by centrifugal experiments at the laboratory.
[ترجمه گوگل]اثر سرعت چرخش گریز از مرکز بر نمک‌زدایی و عوامل فراتر از استاندارد کیفیت یخ خاکستری-سفید در دریای بوهای با آزمایش‌های گریز از مرکز در آزمایشگاه مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر سرعت دورانی ناشی از گریز از مرکز در نمک زدایی و عوامل فراتر از استاندارد کیفیت یخ های خاکستری - سفید در دریای Bohai توسط تجربیات گریز از مرکز در آزمایشگاه بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] نمک زدایی تفکیک نمک ها و دیگر مواد شیمیایی از آب دریا.

انگلیسی به انگلیسی

• process of removing salt (usually from sea water)

پیشنهاد کاربران

desalination plants = نیروگاه های نمک زدایی از آب یا آب شیرین کن
شیرین کن - نمک زدا
desalination plants = گیاهان آب شیرین کن
desalination ( شیمی )
واژه مصوب: نمک‏زدایی 1
تعریف: فرایندی برای حذف مقادیر زیاد نمک یا یون از آب دریا که معمولاً از روش های تقطیر یا اسمز معکوس برای این کار استفاده می‏شود
نمک زدایی
شیرین کردن آب
Act of removing sult from water

بپرس