dermis

/ˈdɜːrməs//ˈdɜːmɪs/

معنی: غشاء میانی پوست، لاپوست، قسمت حساس و عروقی میان پوست
معانی دیگر: (کالبدشناسی) میانپوست (لایه ای از پوست که زیر روپوست قرار دارد)، پوست، پوست حقیقی یا کوریوم

جمله های نمونه

1. The construction features of fibroblast in the dermis were observed by transmission electron microscope ( TEM ).
[ترجمه گوگل]ویژگی های ساختمانی فیبروبلاست در درم توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های ساختاری فیبروبلاست ها در غشای میانی توسط میکروسکوپ الکترونی انتقالی مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Beneath the dermis lies the panniculus, lobules of fat calls or lipocytes separated by fibrous septa composed of collagen and large blood vessels.
[ترجمه گوگل]در زیر درم پانیکولوس، لوبول های چربی یا لیپوسیت ها قرار دارد که توسط سپتوم های فیبری متشکل از کلاژن و رگ های خونی بزرگ جدا شده اند
[ترجمه ترگمان]در زیر غشای میانی، the، lobules از تماس های چربی و یا lipocytes که توسط سپتا موردان از سلول های بنیادی خون تشکیل شده است، قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dermis contains sensory nerves and Blood vessels within connective tissue.
[ترجمه گوگل]درم شامل اعصاب حسی و عروق خونی در بافت همبند است
[ترجمه ترگمان]غشای میانی شامل اعصاب حسی و رگ های خونی در بافت های ارتباطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Epidermis was separated from dermis, cut into pieces, digested with 0. 25 % trypsin for about 5 - 7 mins.
[ترجمه گوگل]اپیدرم از درم جدا شد، به قطعات بریده شد، با 25/0 درصد تریپسین به مدت 5 تا 7 دقیقه هضم شد
[ترجمه ترگمان]epidermis از غشای میانی جدا شد، تکه تکه شد، و با صفر هضم شد % ۲۵ % برای حدود ۵ تا ۷ دقیقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In a second-degree Burn, damage extends into the dermis (inner layer), with redness and Blisters.
[ترجمه گوگل]در سوختگی درجه دو، آسیب به درم (لایه داخلی)، با قرمزی و تاول گسترش می یابد
[ترجمه ترگمان]در یک سوختگی درجه دو، آسیب وارد لایه میانی (لایه درونی)، با قرمزی و قرمزی پوست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At low magnification, the collagen of the dermis is increased.
[ترجمه گوگل]در بزرگنمایی کم، کلاژن درم افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]در بزرگنمایی پایین، کلاژن غشای میانی افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The histopathology showed granulomas in the dermis consisted of epithelial cells without caseous necrosis in the center, and there was infiltration of lymphocytes in and around the granulomas.
[ترجمه گوگل]هیستوپاتولوژی نشان داد که گرانولوم ها در درم شامل سلول های اپیتلیال بدون نکروز کازئوز در مرکز بوده و لنفوسیت ها در داخل و اطراف گرانولوم ها نفوذ می کنند
[ترجمه ترگمان]The نشان داد که granulomas در غشای میانی شامل سلول های اپی تلیال فاقد بافت نکروز تومور در مرکز بوده و نفوذ of ها در داخل و اطراف the وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. HSV is adept at penetrating the dermis and reaching the nerve pathways.
[ترجمه گوگل]HSV در نفوذ به درم و رسیدن به مسیرهای عصبی ماهر است
[ترجمه ترگمان]HSV در نفوذ به غشای میانی و رسیدن به مسیرهای عصبی ماهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To explore the role of mouse dermis - derived mesenchymal stem cells ( md MSC ) on skin repair.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی نقش سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از درم موش (md MSC) در ترمیم پوست
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی نقش سلول های بنیادی مزانشیمی (سلول های بنیادین mesenchymal)در تعمیر پوست (md)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dermis is composed of the connective tissue that supports the epidermis.
[ترجمه گوگل]درم از بافت همبند که اپیدرم را پشتیبانی می کند تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]غشای میانی از بافت های ارتباطی تشکیل شده است که روپوست را حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Histopathology revealed that the tumor cells in the dermis were embedded in the eosinophilic hyaline ground substance, with chondroid appearance.
[ترجمه گوگل]هیستوپاتولوژی نشان داد که سلول های تومور در درم در ماده زمینی هیالین ائوزینوفیلیک، با ظاهر کندروئیدی تعبیه شده است
[ترجمه ترگمان]histopathology نشان داد که سلول های توموری در غشای میانی در ماده اصلی eosinophilic hyaline با ظاهر chondroid تعبیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Times perceives its business reality as having dozens of competitors picking away at its dermis.
[ترجمه گوگل]تایمز واقعیت تجاری خود را اینگونه می داند که ده ها رقیب از پوست خود دور می شوند
[ترجمه ترگمان]روزنامه واقعیت کسب وکار خود را به گونه ای درک می کند که ده ها رقیب در غشای میانی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Temperature, pain, and itch sensation are transmitted by unmyelinated nerve fibers which terminate in the papillary dermis and around hair follicles.
[ترجمه گوگل]دما، درد و احساس خارش توسط رشته های عصبی بدون میلین که به درم پاپیلاری و اطراف فولیکول های مو ختم می شود، منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]دما، درد و خارش خارش با الیاف عصبی unmyelinated منتقل می شوند که در غشای میانی غشای میانی و اطراف کیسه های ترشحی مو به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Skin biopsy showed multiple irregular, dilated, endothelium-lined vascular channels surrounded by a single to a few layers of glomus cells in the lower dermis and subcutaneous tissue.
[ترجمه گوگل]بیوپسی پوست چندین کانال عروقی نامنظم، متسع و پوشیده از اندوتلیوم را نشان داد که توسط یک تا چند لایه سلول های گلوموس در درم تحتانی و بافت زیر جلدی احاطه شده بودند
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از پوست نشان داد که چندین کانال آوندی رخ می دهد که توسط یک تا چند لایه از سلول های glomus در غشای میانی و زیر جلدی احاطه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غشاء میانی پوست (اسم)
dermis

لاپوست (اسم)
dermis

قسمت حساس و عروقی میان پوست (اسم)
dermis

تخصصی

[نساجی] پوست - غلاف - جلد

انگلیسی به انگلیسی

• layer of skin below the epidermis (anatomy, zoology)

پیشنهاد کاربران

بپرس