dermatology

/ˌdərməˈtɑːlədʒi//ˌdɜːməˈtɒlədʒi/

معنی: مبحی امراض پوستی
معانی دیگر: (بخشی از پزشکی که با بیماری های پوست سرو کار دارد) پوست پزشکی، مبحک امرا­ پوستی

جمله های نمونه

1. Armstrong etal described dermatology as one of the hospital specialties in which there is a lot of pressure from patients for referral.
[ترجمه گوگل]آرمسترانگ اتال، پوست را یکی از تخصص های بیمارستانی توصیف کرد که در آن فشار زیادی از سوی بیماران برای ارجاع وجود دارد
[ترجمه ترگمان]آرمسترانگ etal dermatology را به عنوان یکی از تخصص های بیمارستانی توصیف کرد که در آن فشار زیادی از بیماران برای ارجاع وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Furthermore, the practice of good dermatology does not depend solely on adequate eyesight and clinical expertise.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، انجام یک درماتولوژی خوب تنها به بینایی کافی و تخصص بالینی بستگی ندارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، عمل پوست شناسی خوب تنها به توانایی بینایی و متخصص بالینی کافی وابسته نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Somehow the topic of dermatology was broached.
[ترجمه گوگل]به نوعی موضوع پوست مطرح شد
[ترجمه ترگمان]یه جورایی موضوع بیماری پوستی مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cash will pay for a purpose-built dermatology department at South Cleveland Hospital, Middlesbrough.
[ترجمه گوگل]پول نقد برای بخش پوست در بیمارستان کلیولند جنوبی، میدلزبورو پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]این مبلغ برای بخش امراض پوستی در بیمارستان کلیولند در میدلزبورو پرداخت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Read in studio A dermatology hospital which has been called the best in the country has opened in Oxford.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید یک بیمارستان پوست که بهترین در کشور نامیده می شود در آکسفورد افتتاح شد
[ترجمه ترگمان]در استودیو یک بیمارستان امراض پوستی بخوانید که به عنوان بهترین بخش در این کشور در آکسفورد افتتاح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Later while working in a dermatology clinic, I met a patient suffering from hidradenitis suppurativa.
[ترجمه گوگل]بعداً در حالی که در یک کلینیک پوست کار می کردم، با بیمار مبتلا به هیدرادنیت چرکی آشنا شدم
[ترجمه ترگمان]مدتی بعد، در حالی که در کلینیک امراض پوستی کار می کردم، با یک بیمار که از hidradenitis suppurativa رنج می برد، ملاقات کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Method: Write a compact disk of rational dermatology drug usage message, and apply it to the clinic.
[ترجمه گوگل]روش: یک دیسک فشرده از پیام مصرف دارو درماتولوژی منطقی بنویسید و آن را در کلینیک اعمال کنید
[ترجمه ترگمان]روش: یک دیسک فشرده از پیغام استفاده از مواد مخدر را بنویسید و آن را به کلینیک مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In dermatology: neurodermatitis, bromhidrosis and vitiligo above the chest, etc.
[ترجمه گوگل]درماتولوژی: نورودرماتیت، برومهیدروزیس و ویتیلیگو بالای قفسه سینه و غیره
[ترجمه ترگمان]در بخش پوست شناسی: neurodermatitis، bromhidrosis و vitiligo بالای سینه، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dermatology: Atopic dermatitis, psoriasis, body odor, eczema, frostbite, spots, freckles and so on.
[ترجمه گوگل]پوست: درماتیت آتوپیک، پسوریازیس، بوی بدن، اگزما، سرمازدگی، لک، کک و مک و غیره
[ترجمه ترگمان]پوست: درماتیت atopic، پسوریازیس، بوی بدن، اگزما، سرمازدگی، لکه ها، freckles، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Department of Dermatology and Venereology, set upln198 has carried out diagnosis and treatment of difficult and complicate diseases . and specializes in treating pediatric skin diseases.
[ترجمه گوگل]دپارتمان پوست و ونورولوژی که در سال 198 راه اندازی شد، تشخیص و درمان بیماری های سخت و پیچیده را انجام داده است و متخصص در درمان بیماری های پوستی کودکان است
[ترجمه ترگمان]اداره امراض پوستی و امراض پوستی، upln۱۹۸، تشخیص و درمان بیماری های پیچیده و پیچیده را انجام داده است و در درمان بیماری های پوستی پوستی تخصص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The study appears in the Archies of Dermatology.
[ترجمه گوگل]این مطالعه در Archies of Dermatology ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]این مطالعه در the پوست صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They were attending dermatology clinics in arious parts of the eastern United States.
[ترجمه گوگل]آنها در کلینیک های پوست در بخش های خشمگین شرق ایالات متحده حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها در کلینیک های پوست شناسی در بخش های arious از شرق ایالات متحده شرکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sheng - Qing Ma, Professor of Dermatology, The First Hospital, Beijing University, and Vice President, Chinese Dermatology.
[ترجمه گوگل]شنگ - چینگ ما، استاد پوست، اولین بیمارستان، دانشگاه پکن، و معاون رئیس، پوست چین
[ترجمه ترگمان]\"شنگ - Qing\"، پروفسور پوست، بیمارستان اول، دانشگاه بیجینگ، و نایب رئیس، چین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Harbin Ice City Dermatology Hospital psoriasis experts say the fall is the best period of calcium.
[ترجمه گوگل]متخصصان پسوریازیس بیمارستان پوست یخ شهر هاربین می گویند پاییز بهترین دوره کلسیم است
[ترجمه ترگمان]به گفته متخصصان پسوریازیس از بیمارستان پوست شهر Harbin، این پاییز بهترین دوره از کلسیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبحی امراض پوستی (اسم)
dermatology

انگلیسی به انگلیسی

• branch of medicine which deals with the study and treatment of skin and skin disorders

پیشنهاد کاربران

پوست شناسی
the scientific study of skin diseases
the scientific study of the skin and its diseases
the branch of medicine concerned with the skin and its diseases
the part of medical science that deals with skin diseases and their treatment
...
[مشاهده متن کامل]

a branch of medicine dealing with the skin, its structure, functions, and diseases

منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/پوست‌شناسی• https://www.ldoceonline.com/dictionary/dermatology• https://dictionary.cambridge.org/us/dictionary/english/dermatology• https://www.oxfordlearnersdictionaries.com/definition/english/dermatology?q=dermatology• https://www.merriam-webster.com/dictionary/dermatology• https://www.merriam-webster.com/dictionary/dermatology
dermatology
واژه ای ایرانی - اوروپایی ست :
der - ma - tology
der = هَمریشه با دِر دَر دِرَفش :
دِرَفش : دِر - اَفش / فَش / فَشو
دِر = پوست
فَش = جانِوَرانِ خانِگی ، دام ، مانَندِ گاو ، گوسفَند ، بُز
...
[مشاهده متن کامل]

اَز پوستِ این جانِوَران چَرم پَرداخته وَ دَر گُزَشته ها کَفشگَران ، آهَنگَران ، دَرگَران ( نَجّاران ) وَ دیگَر پیشِوَران این تِکه چَرم را مانَند پیش بَندی می پوشیدَند ، وَ گویا کاوه یِ آهَنگَر آن را اَز تَن دَرآوَرده وَ بَر سَرِ چوبِ دِرازی بَسته مانَندِ پَرچَم می بَندَد.
پیشنَهاد : دِرمه = پوست = derma
دِرمه شِناسی = dermatology
پَسوَندِ نامسازِ - مه مانَندِ :
گَزمه : پاسِبان! با پوزِش! مانَندِ سَگ که دَر اینجا مینه یِ اِنگارِشی یا مَگاشی دارَد , بِزِهکار یا جُرمَنده ( مُجرِم ) را دَستگیر می کُنَد یا گویی گاز می گیرَد یا می گَزَد.
وَرمه ( موج ) ، وَر : وَرآمَدَن ؛ هَم چِنین : وَرَم
سورتمه ( اَز سورت که اَز سُریدَن یا سُرتیدَنِ پارسی بَرساخته شُده اَست ، مُغولان آن را اَز سَکاییان ، سُغدیان وَ تورانیان اَخشیده یا اَخزیده اَند ( اَخز/ اَخذ کَرده اَند ) .

علم بیماری های پوست

بپرس