dermatologist

/ˌdərməˈtɑːlədʒəst//ˌdɜːməˈtɒlədʒɪst/

معنی: متخصص امراض پوست
معانی دیگر: متخصص امرا­ پوست

جمله های نمونه

1. My doctor is referring me to a dermatologist.
[ترجمه محمد] دکتر من، مرا به یک متخصص امراض پوستی ارجاء می دهد.
|
[ترجمه گوگل]دکترم مرا به متخصص پوست معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]دکتر من به یک متخصص پوست مراجعه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thus the lesions that dermatologists see - the authors' control lesions - are perhaps different from those excised by general practitioners.
[ترجمه گوگل]بنابراین ضایعاتی که متخصصان پوست می بینند - ضایعات کنترل نویسندگان - شاید با ضایعاتی که توسط پزشکان عمومی برداشته شده اند متفاوت باشد
[ترجمه ترگمان]از این رو، آسیب هایی که متخصصان امراض پوستی می بینند - احتمالا با افرادی که پزشک عمومی دارند، متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This would allow dermatologists to concentrate resources on patients who need the technical support available in hospitals.
[ترجمه گوگل]این به متخصصان پوست اجازه می دهد تا منابع را بر روی بیمارانی که به پشتیبانی فنی موجود در بیمارستان ها نیاز دارند متمرکز کنند
[ترجمه ترگمان]این کار به متخصصان پوست اجازه می دهد تا بر روی بیمارانی که به پشتیبانی فنی موجود در بیمارستان ها نیاز دارند تمرکز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A dermatologist can help you sort through the numerous options, including the myriad of over - the - counter products.
[ترجمه گوگل]یک متخصص پوست می تواند به شما کمک کند تا از میان گزینه های متعدد، از جمله تعداد بی شماری از محصولات بدون نسخه، مرتب کنید
[ترجمه ترگمان]یک متخصص پوست می تواند به شما کمک کند از طریق گزینه های متعدد از جمله هزاران محصولات ضد نفر به شما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I think you should see a dermatologist first.
[ترجمه Saqar] من فکر میکنم اول باید متخصص پوست را ببینی
|
[ترجمه گوگل]به نظر من ابتدا باید به متخصص پوست مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم شما باید ابتدا یک متخصص پوست را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think you should see a dermatologist first. If neceary we'll tracer you to the physician.
[ترجمه گوگل]به نظر من ابتدا باید به متخصص پوست مراجعه کنید در صورت لزوم، شما را به پزشک معالج خواهیم رساند
[ترجمه ترگمان]فکر کنم اول باید یه متخصص پوست ببینی اگه neceary ما شما را به پزشک وصل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I think you should see a dermatologist first. If necessary we'll transfer you to the physician.
[ترجمه گوگل]به نظر من ابتدا باید به متخصص پوست مراجعه کنید در صورت لزوم شما را به پزشک منتقل می کنیم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم اول باید یه متخصص پوست ببینی اگر لازم باشد شما را به پزشک منتقل خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I need to find a dermatologist. You're familiar with Dr. Smith. Do you recommend her?
[ترجمه گوگل]من باید یک متخصص پوست پیدا کنم شما با دکتر اسمیت آشنا هستید آیا او را توصیه می کنید؟
[ترجمه ترگمان]باید یه متخصص پوست پیدا کنم شما با دکتر اسمیث آشنا هستید آیا شما او را توصیه می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. N : I think you should see a dermatologist first.
[ترجمه گوگل]ن: فکر می کنم ابتدا باید به متخصص پوست مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]ن: فکر می کنم شما باید ابتدا یک متخصص پوست را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The general practitioner referred her patient to a dermatologist.
[ترجمه گوگل]پزشک عمومی بیمار خود را به متخصص پوست ارجاع داد
[ترجمه ترگمان]پزشک عمومی بیمار خود را به یک متخصص پوست ارجاع داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dr. Jerry Cooley is a board certified dermatologist in Charlotte, North Carolina and diplomate of the American Board of Hair Restoration Surgery (ABHRS).
[ترجمه گوگل]دکتر جری کولی یک متخصص پوست دارای گواهی هیئت مدیره در شارلوت، کارولینای شمالی و دیپلمات هیئت آمریکایی جراحی ترمیم مو (ABHRS) است
[ترجمه ترگمان]دکتر جری کولی، یکی از اعضای متخصص پوست در شارلوت، کارولینای شمالی و diplomate تخته جراحی ترمیم Hair است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I advise you to consult a dermatologist about your acne.
[ترجمه گوگل]من به شما توصیه می کنم در مورد آکنه خود با یک متخصص پوست مشورت کنید
[ترجمه ترگمان]من به شما توصیه می کنم که در مورد آکنه با متخصص پوست مشورت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lisa is going to see a dermatologist for her bad skin rash.
[ترجمه گوگل]لیزا برای بثورات پوستی بدش به متخصص پوست مراجعه می کند
[ترجمه ترگمان]لیزا می خواهد یک متخصص پوست را برای خارش پوست بد خود ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And little Joan had grown morose and was under the care of a dermatologist who was giving her antibiotics.
[ترجمه گوگل]و جوآن کوچولو چروک شده بود و تحت مراقبت یک متخصص پوست بود که به او آنتی بیوتیک می داد
[ترجمه ترگمان]و جوان کوچولو هم کج خلق شده بود و تحت مراقبت متخصص پوستی بود که به او آنتی بیوتیک می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متخصص امراض پوست (اسم)
dermatologist

انگلیسی به انگلیسی

• doctor who specializes in dermatology (study and treatment of skin and skin disorders)

پیشنهاد کاربران

a doctor who studies and treats skin diseases
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dermatologist
/ˌdɜː. məˈtɒl. ə. dʒɪst/
A doctor who studies and treats skin diseases/ A dermatologist is a medical professional who specializes in diagnosing and treating skin conditions
پزشک یا متخصص بیماری های پوستی
...
[مشاهده متن کامل]

Altman was born into a Jewish family, and grew up in St. Louis, Missouri. His mother is a dermatologist

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dermatologist
متخصص بیماری های پوست

بپرس