derive

/dəˈraɪv//dɪˈraɪv/

معنی: مشتق شدن، نتیجه گرفتن، استنتاج کردن، مشتق کردن، منتج کردن، ناشی شدن از
معانی دیگر: ناشی شدن، اشتقاق یافتن، فرآمد شدن، فراگرد کردن یا شدن، (از راه استدلال به نتیجه رسیدن) استنباط کردن، پی بردن، نتیجه گیری کردن، وجه اشتقاق چیزی را نشان دادن، (واژه) ریشه یابی کردن، واجریشه یابی کردن

جمله های نمونه

1. to derive pleasure from . . . .
لذت بردن از . . .

2. eclectics who derive most of their theory from freud but add a little of young or adler
التقاط گرایانی که بیشتر نظریات خود را از فروید گرفته اند و کمی هم از یونگ یا ادلر به آن می افزایند

3. Most patients derive enjoyment from leafing through old picture albums.
[ترجمه A.A] اکثر بیماران لذت میبرن از ورق زدن آلبوم عکس های قدیمی
|
[ترجمه گنج جو] تورق آلبوم های عکس توسط اغلب بیماران موجب شادی و نشاطشان می شود.
|
[ترجمه Sami] بیشتر بیمارلن از ورق زدن آلبوم عکس های قدیمی لذت میبرند.
|
[ترجمه گوگل]بیشتر بیماران از ورق زدن آلبوم های عکس قدیمی لذت می برند
[ترجمه ترگمان]اغلب بیماران از ورق زدن آلبوم های عکس قدیمی لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Medically, we will derive great benefit from this technique.
[ترجمه گوگل]از نظر پزشکی، ما از این تکنیک سود زیادی خواهیم برد
[ترجمه ترگمان]Medically، ما سود زیادی از این تکنیک بدست می آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Females and cubs clearly derive some benefit from living in groups.
[ترجمه گوگل]ماده ها و توله ها به وضوح از زندگی گروهی سود می برند
[ترجمه ترگمان]زنان و کودکان به وضوح از زندگی در گروه ها بهره مند می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many English words derive from Latin.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کلمات انگلیسی از لاتین مشتق شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از لغات انگلیسی از لاتینی مشتق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many people derive their self-worth from their work.
[ترجمه فاطمه راحت] بسیاری از افراد ارزش خود را نتیجه ی کار خود می دانند
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم ارزش خود را از کار خود می گیرند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد ارزش خود را از کار خود می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thousands of English words derive from Latin.
[ترجمه گوگل]هزاران کلمه انگلیسی از لاتین مشتق شده اند
[ترجمه ترگمان]هزاران کلمه انگلیسی از زبان لاتین به دست می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I didn't get/derive benefit from school.
[ترجمه گوگل]من از مدرسه سودی نگرفتم
[ترجمه ترگمان]من از مدرسه سود دریافت نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We can derive the word 'derelict' from the Latin 'derelictus'.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم کلمه «خرده» را از کلمه لاتین «derelictus» مشتق کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم کلمه متروک از زبان لاتین را استنتاج کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One of the first commercial products to derive from this biotechnology is likely to be genetically engineered tomatoes.
[ترجمه گوگل]یکی از اولین محصولات تجاری که از این بیوتکنولوژی مشتق می شود احتمالاً گوجه فرنگی های دستکاری شده ژنتیکی است
[ترجمه ترگمان]یکی از اولین محصولات تجاری که از این بیوتکنولوژی به دست می آید، احتمالا گوجه فرنگی مهندسی شده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Derive the velocity profile for optimum acceleration of this system.
[ترجمه گوگل]مشخصات سرعت را برای شتاب بهینه این سیستم استخراج کنید
[ترجمه ترگمان]تنظیم پروفیل سرعت برای تسریع بهینه این سیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Partnerships are about intentions but they derive their stature and attraction from what they achieve.
[ترجمه گوگل]شراکت ها در مورد نیات هستند، اما قد و قامت و جذابیت خود را از آنچه به دست می آورند به دست می آورند
[ترجمه ترگمان]شراکت در مورد مقاصد هستند، اما قد و جذابیت خود را از آنچه به دست می آورند، به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These cell types can derive from several cells well separated in the lineage.
[ترجمه گوگل]این انواع سلولی می توانند از چندین سلول به خوبی جدا شده در اصل و نسب مشتق شوند
[ترجمه ترگمان]این نوع سلول ها می توانند از سلول های متعددی مشتق شوند که به خوبی در اصل از هم جدا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Children derive comfort from familiar surroundings.
[ترجمه گوگل]کودکان آرامش را از محیط آشنا می گیرند
[ترجمه ترگمان]کودکان آسودگی از محیط آشنا را به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Some method is then used to derive the syntactic representation for the derivative form from combining the root form and the affix.
[ترجمه گوگل]سپس از روشی برای به دست آوردن نمایش نحوی شکل مشتق از ترکیب شکل ریشه و الفت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سپس از یک روش برای به دست آوردن نمایش نحوی برای فرم مشتق از ترکیب فرم ریشه و وند استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشتق شدن (فعل)
branch, derive

نتیجه گرفتن (فعل)
gather, derive, conclude, deduce

استنتاج کردن (فعل)
derive, subsume, conclude, induce, infer, evolve

مشتق کردن (فعل)
derive

منتج کردن (فعل)
derive

ناشی شدن از (فعل)
proceed, rise, derive

تخصصی

[ریاضیات] مشتق گرفتن، نتیجه گرفتن، پیدا کردن، استخراج کردن، به دست آوردن

انگلیسی به انگلیسی

• extract, take from a source; obtain through reasoning
if you derive a particular feeling from someone or something, you get it from them; a formal use.
if something derives or is derived from another thing, it comes from that thing.

پیشنهاد کاربران

1. بدست اوردن. کسب کردن. بردن 2. مشتق شدن 3. مشتق کردن. ساختن 4. حاصل شدن. ناشی شدن
مثال:
he derives consolation from his poetry
او از شعرش دلداری و تسلی بدست آورد.
his fortune derives from property
موفقیت او از دارایی و اموال ناشی شده.
Many student drived enormous satisfaction from the course
بسیاری از دانشجویان رضایتمندی فوق العاده ای از دوره به دست اورده اند.
این کلمه یکمی نامأنوس هست با زبان فارسی و ترجمش هم برای انتقال مفاهیم به خواننده نسبت به متن متغیره ولی بدست اوردن، مشتق شده واژه های درخور و اکثر اوقات با همینا ترجمه میشه!
...
[مشاهده متن کامل]

مشتق کردن، به دست آوردن
مثال: The word "happiness" is derived from "happy. "
کلمه "خوشبختی" از "خوشحال" مشتق شده است.
مشتق شدن. استنتاج کردن، نتیجه گرفتن، ناشی شدن از، منتج کردن، مشتق کردن
derive = originate in = obtain = gain
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : derive
✅️ اسم ( noun ) : derivation / derivative
✅️ صفت ( adjective ) : derivative
✅️ قید ( adverb ) : _
وام گرفتن ( معنای چیزی )
الهام گرفتن
بدست آوردن
ابن کلمه چند تا معنی داره. . نتیجه گیری. . استنباط کردن. . ناشی شدن. . مشتق شدن. . . از منبع قابل اعتمادی هست. .
پارسی/آلمانی/ انگلیسی
آهیختن ( واخنیدن ) /to derive / ableiten
( همگیِ کارواژه های بالا به بیرون کشیدن چیزی از چیز یا چیزهای دیگر اشاره دارد ) .
آزندِ ( شرحِ ) دیدگاهِ پیشنهادی:
کارواژه ( آهیختن ) به معنای ( بیرون کشیدن، استخراج کردن ) می باشد که اینهمان با کارواژه آلمانیِ ( ableiten ) به معنای ( به بیرون هدایت کردن، استخراج کردن ) می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

کارواژه ableiten در زبان آلمانی هم برای ( مشتق گرفتن ) در دانش مزداهیک و هم برای ( استنتاج های منطقی ) در منطق بکار می رود که برابر آن در زبان انگلیسی ( to derive, to deduce ) می باشد. ( ableitenبیشتر برابر با to derive می باشد ) .
کارواژه ableiten از دوبخش پیشوندیِ ab ( پیشوندی به معنای ( از ) در پارسی که "به بیرون آمدگی" اشاره دارد ) و کارواژه leiten به معنای ( هدایت کردن، رهنمون کردن ( شدن ) ) می باشد و رویِ هم به ( بَرکشیدن، بیرون کشیدن چیزی از چیز یا چیزهای دیگر ) اشاره دارد که برابرمعنا و اینهمان با واژه ( آهیختن ) در زبان پارسی می باشد.
کارواژه ( واخنیدن ) به معنای ( مشتق گرفتن to derive ) کارواژه ای بسیار دَرخور و نیک می باشد ولی این کارواژه، نوساخته است، حال آنکه کارواژه ( آهیختن ) واژه ای کهن در زبان پارسی است که به درستی اینهمان با ( ableiten ) در آلمانی و ( to derive ) در انگلیسی می باشد.

Derive substansial benefit
کارواژه گُروییدن، هم به دلیل نزدیکی آوایی با گروه ( اشاره به گروه واژگانی که بعد از فرایند اشتقاق بوجود می اید ) ، و هم به دلیل نزدیکی آوایی با رود ( در لاتینde rivus ) می تواند برابرواژه ای درخور باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

افزون بر نزدیکی آوایی، منطق هم پشت آن است. گ ( پیشوند جدایاننده ) می تواند به چند تا شدن واژگان پس از فرایند اشتقاق اشاره کند ( برای نمونه : رجع اشتقاق می یابد و به راجع، رجوع، مرجع و ، ، ، ، ، می ترادیسد. )
و هم روییدن ( به معنای رویش، رشدو نمو ) چِم درست را می رساند. زیرا انگار که واژگان در حال رشدیدن استند و دارند به چند شاخه تقسیم می شوند.

Derive pleasure from
لذت بردن از
Derive benefit
سود بردن بهره مند شدن
ریشه گرفتن ( کلمه ) تجزیه کردن
بدست اوردن. پی بردن. نشات گرفتن. سرچشمه گرفتن از
Be derived⬅️ برگرفته شده از
از derivare لاتین می آید ( de rivus ) به معنای ( to lead or draw off )
می شود کارواژه روییدن را همره با پسوند جدایَنده "گ" ( در کارواژه های گداختن، گریختن و. . . ) برای آن قرار داد.
پس می شود = گُروییدن
...
[مشاهده متن کامل]

بدین ترتیب :
Derive = گروییدن
Deriving = گرویان، گروییدن
در نقش صفت = گرویان مانند خندان. چیزی که می گُروید .
Derived = گروییده
Deriver = گروینده
Derivable = گرویپذیر
*Derivably = گرویپذیرانه
Derivative = گروینه
از پسوند " - ینه" که هم اسم می ساز ( مانند سبزینه، سیمینه ) و هم صفت ( مانند زَرینه ) .
۲ معنا می تواند داشته باشد :
۱ ) واژه ایی که از گُرویش/مُشتق سازی ساخته شده.
۲ ) صفتی که به گروییدن اشاره می کند.
*Derivatively = گروینهانه
Derivation = گُرویش/گروی سازی
Derivational = گرویشی
واژگان که ستاره دار هستند معنای کم - بکار - گرفته - شده یا اصلا - بکار - گرفته - نشده را دارند.
این واژه صرفا پیشنهاد است برای کسانی که شاید نتوانند با واژگان "مشتق" و "اشتقاق" دیسه ها/شکل های بقیه این واژه "derive" را برگردانند.

تأمین شدن
حاصل شدن
اقتباس کردن
Stems
to take, receive, or obtain especially from a specified source
USED ABOUT A NAME OR A WORD
. come from sth; to have sth as orgin: many English words derive from, Latin
( برای کلمات )
منشاء گرفتن
نشات گرفته از
derive / or / get benefit from
بهره مند شدن / سود بردن /بدست آوردن
we will derive great benefit from this techniqe
ما سود زیادی از این تکنیک بدست می آوریم
.
سرچشمه گرفتن
کسب کردن
ناشی شدن
برگرفتن، بدست اوردن چیزی از چیزی دیگر
برگرفتن، برخاستن، برخیزیدن، برآمدن
ریشه یابی کردن ( واژه ) ، تجزیه کردن واژه
منشا گرفتن از چیزی
بدست آمدن/آوردن
منشا گرفتن
منشعب شدن
استخراج کردن
بوجود آوردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)

بپرس