derivation

/ˌderəˈveɪʃn̩//ˌderɪˈveɪʃn̩/

معنی: اقتباس، استنتاج، اشتقاق، استخراج، استنساخ، سر چشمه
معانی دیگر: شاخه گیری، ریشه گیری از، فراگرد، اصل، نسب، تبار، مبدا، ماخذ، خواستگاه، مشتق، هرچیز اشتقاق یافته، (زبان شناسی) ریشه یابی، واجریشه شناسی، واژه شناسی (etymology هم می گویند)، استنسا

جمله های نمونه

1. the derivation of human laws from natural laws
نشات گرفتن قوانین بشری از قوانین طبیعی

2. he claimed derivation from the sassanians
او ادعا می کرد که از نسل ساسانیان است.

3. what is the derivation of this word?
اشتقاق این واژه چیست ؟

4. The custom is of Scottish derivation.
[ترجمه گوگل]رسم از مشتقات اسکاتلندی است
[ترجمه ترگمان]سنت برگرفته از مشتق اسکاتلندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The derivation of its name is obscure.
[ترجمه گوگل]اشتقاق نام آن مبهم است
[ترجمه ترگمان]سرچشمه آن مبهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The derivation of the specific form need not concern us.
[ترجمه گوگل]اشتقاق شکل خاص نیازی به نگرانی ما ندارد
[ترجمه ترگمان]اشتقاق شکل خاص به ما ارتباطی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Table 6 shows several indicators used in the derivation of GRE elements which are related to deprivation.
[ترجمه گوگل]جدول 6 چندین شاخص مورد استفاده در استخراج عناصر GRE را نشان می دهد که با محرومیت مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]جدول ۶ چندین شاخص مورد استفاده در استخراج عناصر gre را نشان می دهد که مرتبط با محرومیت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The theoretical derivation is based on a lattice treatment.
[ترجمه گوگل]اشتقاق نظری بر اساس یک درمان شبکه است
[ترجمه ترگمان]این استنتاج نظری بر پایه یک روش lattice است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The derivation of criteria and issues related to describing performance are outlined.
[ترجمه گوگل]اشتقاق معیارها و مسائل مربوط به توصیف عملکرد مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]مشتق معیارها و مسایل مربوط به توصیف عملکرد مشخص شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What is the derivation of the word "redshirt"?
[ترجمه گوگل]کلمه قرمز از چه مشتق شده است؟
[ترجمه ترگمان]اشتقاق کلمه \"redshirt\" چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A derivation of White Sunday, it refers to the white garments worn by the recently baptised Christians of the early Church.
[ترجمه گوگل]مشتق شده از یکشنبه سفید، به لباس های سفیدی اشاره دارد که مسیحیان اخیراً غسل تعمید کلیسای اولیه می پوشند
[ترجمه ترگمان]اقتباس از یک روز یکشنبه سفید، به لباس های سفید که اخیرا توسط مسیحیان غسل تعمید شده توسط مسیحیان اولیه غسل تعمید یافته شده است، اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The derivation of the curve in Fig. 3 is beyond the scope of this textbook.
[ترجمه گوگل]استخراج منحنی در شکل 3 خارج از محدوده این کتاب درسی است
[ترجمه ترگمان]اشتقاق این منحنی در شکل ۳ خارج از محدوده این کتاب درسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The derivation of a sample from the Moon poses staggering dynamic problems.
[ترجمه گوگل]استخراج یک نمونه از ماه مشکلات دینامیکی خیره کننده ای را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]اشتقاق یک نمونه از ماه مشکلات پویا را به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The derivation of these models from theories of early speech development is clear.
[ترجمه گوگل]اشتقاق این مدل ها از نظریه های رشد گفتار اولیه واضح است
[ترجمه ترگمان]اشتقاق این مدل ها از نظریه های توسعه گفتار اولیه روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اقتباس (اسم)
adaptation, adoption, derivation, quotation

استنتاج (اسم)
deduction, induction, conclusion, derivation, inference, fruition, evolvement

اشتقاق (اسم)
derivation, pedigree

استخراج (اسم)
derivation, elicitation, production, extraction, exploitation

استنساخ (اسم)
derivation, exemplification, transcription

سر چشمه (اسم)
original, principle, derivation, source, origin, root, spring, fountainhead, hotbed, headwaters, fountain, mother, wellspring, headspring, springhead, wellhead

تخصصی

[ریاضیات] مشتق گیری، استخراج، اشتقاق، به دست آمدن

انگلیسی به انگلیسی

• source, origin; something that has been derived; act of deriving; (grammar) process of making new words from a root word (ex: "painting from the word "paint")
the derivation of something such as a word is the original form or meaning of it.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : derive
✅️ اسم ( noun ) : derivation / derivative
✅️ صفت ( adjective ) : derivative
✅️ قید ( adverb ) : _
ریشه گیری
Process of word formation
منشاء اشتقاق ریشه
derivation ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: اشتقاق
تعریف: یکی از دو فرایند اصلی در واژه سازی که ازطریق آن با افزودن وند به پایه، واژه ای تازه ساخته می شود
از derivare لاتین می آید ( de rivus ) به معنای ( to lead or draw off )
می شود کارواژه روییدن را همره با پسوند جدایَنده "گ" ( در کارواژه های گداختن، گریختن و. . . ) برای آن قرار داد.
پس می شود = گُروییدن
...
[مشاهده متن کامل]

بدین ترتیب :
Derive = گروییدن
Deriving = گرویان، گروییدن
در نقش صفت = گرویان مانند خندان. چیزی که می گُروید .
Derived = گروییده
Deriver = گروینده
Derivable = گرویپذیر
*Derivably = گرویپذیرانه
Derivative = گروینه
از پسوند " - ینه" که هم اسم می ساز ( مانند سبزینه، سیمینه ) و هم صفت ( مانند زَرینه ) .
۲ معنا می تواند داشته باشد :
۱ ) واژه ایی که از گُرویش/مُشتق سازی ساخته شده.
۲ ) صفتی که به گروییدن اشاره می کند.
*Derivatively = گروینهانه
Derivation = گُرویش/گروی سازی
Derivational = گرویشی
واژگان که ستاره دار هستند معنای کم - بکار - گرفته - شده یا اصلا - بکار - گرفته - نشده را دارند.
این واژه صرفا پیشنهاد است برای کسانی که شاید نتوانند با واژگان "مشتق" و "اشتقاق" دیسه ها/شکل های بقیه این واژه "derive" را برگردانند.

استخراج
مشتق

بپرس