derisive

/dəˈrɪsɪv//dɪˈraɪsɪv/

معنی: استهزاء امیز
معانی دیگر: تمسخرآمیز، مسخره آمیز، استهزا آمیز

جمله های نمونه

1. his derisive comments
اظهارات تمسخرآمیز او

2. There was a short, derisive laugh.
[ترجمه گوگل]خنده کوتاه و تمسخرآمیزی بلند شد
[ترجمه ترگمان]صدای خنده کوتاه و تمسخرآمیزی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He gave a snort of derisive laughter.
[ترجمه گوگل]خنده ی تمسخرآمیزی کرد
[ترجمه ترگمان]او خنده تمسخرآمیزی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She gave a short, derisive laugh.
[ترجمه گوگل]خنده کوتاه و تمسخرآمیزی کرد
[ترجمه ترگمان]او خندید و خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The minister's speech drew loud snorts of derisive laughter.
[ترجمه گوگل]سخنان وزیر خرخرهای بلندی از خنده های تمسخر آمیز را به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]سخنرانی وزیر با صدای بلند خنده تمسخرآمیزی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His confession was greeted with derisive hoots.
[ترجمه گوگل]از اعترافات او با هیاهوهای تمسخر آمیز استقبال شد
[ترجمه ترگمان]اعترافش با تمسخر از او استقبال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yet that brief derisive stare pierced her to her soul.
[ترجمه گوگل]با این حال، آن نگاه کوتاه تمسخر آمیز او را در روحش فرو برد
[ترجمه ترگمان]با این حال نگاه تحقیر آمیز او را تا اعماق روحش فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It inspired derisive laughter and never improved my station.
[ترجمه گوگل]خنده های تمسخرآمیز را برانگیخت و هرگز ایستگاه من را بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]این باعث خنده تمسخرآمیزی شد و هرگز پاسگاه من را بهبود نبخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Did they, too, intend it as derisive?
[ترجمه گوگل]آیا آنها هم قصد تمسخر داشتند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها نیز همین قصد را داشتند که او را مسخره کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Jimmy gave a quiet, derisive laugh.
[ترجمه گوگل]جیمی خنده ای آرام و تمسخر آمیز کرد
[ترجمه ترگمان]جیمی خنده تمسخرآمیزی کرد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The missionaries could have laughed last, had that derisive sentiment been in them.
[ترجمه گوگل]اگر این احساس تمسخر آمیز در آنها وجود داشت، مبلغان می توانستند آخرین بار بخندند
[ترجمه ترگمان]missionaries می توانست خندیده باشد، و این احساس derisive در آن ها نهفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This notion merely induced derisive laughter.
[ترجمه گوگل]این تصور صرفا باعث خنده تمسخر آمیز شد
[ترجمه ترگمان]این فکر فقط خنده مسخره ای کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fenton's remark drew derisive laughs.
[ترجمه گوگل]اظهارات فنتون باعث خنده های تمسخر آمیز شد
[ترجمه ترگمان]حرف فنتون او را مسخره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He flushed hotly under the derisive grins of the bulldozer drivers.
[ترجمه گوگل]زیر پوزخندهای تمسخرآمیز رانندگان بولدوزر به شدت سرخ شد
[ترجمه ترگمان]او سرخ شد و با نیش باز کننده رانندگان کامیون، سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A great derisive exhibition was held in Munich.
[ترجمه گوگل]یک نمایشگاه تمسخر آمیز بزرگ در مونیخ برگزار شد
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه بزرگی در مونیخ برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استهزاء امیز (صفت)
derisive, derisory

انگلیسی به انگلیسی

• ridiculous; contemptuous; contemptible
a derisive noise, expression, or remark shows the contempt that you have for someone or something.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : deride
✅️ اسم ( noun ) : derision
✅️ صفت ( adjective ) : derisive / derisory
✅️ قید ( adverb ) : derisively
تمسخرآمیز، مضحک
نگاه عاقل اندر سفیه

بپرس