🔸 معادل فارسی:
• سندروم واکنش افراطی به سیاستمدار
• واکنش غیرمنطقی و هیجانی به یک فرد یا سیاست
• در زبان محاوره ای: دیوانه شدن از دست فلانی، جنون سیاسی
- - -
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( محاوره ای – سیاسی ) :** اصطلاحی برای توصیف واکنش های شدید و غیرمنطقی نسبت به یک سیاستمدار.
- مثال: Critics accused him of having *Trump Derangement Syndrome*.
منتقدان او را متهم کردند که دچار سندروم ترامپ شده است.
2. ** ( فرهنگی – اجتماعی ) :** برچسبی برای بی اعتبار کردن مخالفان یا حتی طرفداران افراطی یک شخصیت سیاسی.
- مثال: Some journalists warn against using “derangement syndrome” as it dismisses valid criticism.
برخی روزنامه نگاران هشدار می دهند که استفاده از سندروم باعث بی اعتبار شدن نقدهای منطقی می شود.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
political hysteria – irrational obsession – partisan blindness – toxic criticism
- - -
## 🔸 ریشه شناسی:
• نخستین بار توسط **چارلز کراوتهمر** ( 2003 ) با اصطلاح *Bush Derangement Syndrome* مطرح شد.
• بعدها برای اوباما ( *Obama Derangement Syndrome* ) و سپس ترامپ ( *Trump Derangement Syndrome* ) رایج شد.
• واژه “syndrome” در اینجا استعاری است و هیچ پایه ی پزشکی ندارد.
- - -
## 🔸 مثال ها:
• He accused the media of suffering from Trump Derangement Syndrome.
او رسانه ها را متهم کرد که دچار سندروم ترامپ شده اند.
• Some conservatives spoke of Obama Derangement Syndrome among his critics.
برخی محافظه کاران از سندروم اوباما در میان منتقدانش سخن گفتند.
• The phrase “derangement syndrome” is often used to dismiss political opponents.
عبارت سندروم اغلب برای بی اعتبار کردن مخالفان سیاسی به کار می رود.
• سندروم واکنش افراطی به سیاستمدار
• واکنش غیرمنطقی و هیجانی به یک فرد یا سیاست
• در زبان محاوره ای: دیوانه شدن از دست فلانی، جنون سیاسی
- - -
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( محاوره ای – سیاسی ) :** اصطلاحی برای توصیف واکنش های شدید و غیرمنطقی نسبت به یک سیاستمدار.
- مثال: Critics accused him of having *Trump Derangement Syndrome*.
منتقدان او را متهم کردند که دچار سندروم ترامپ شده است.
2. ** ( فرهنگی – اجتماعی ) :** برچسبی برای بی اعتبار کردن مخالفان یا حتی طرفداران افراطی یک شخصیت سیاسی.
- مثال: Some journalists warn against using “derangement syndrome” as it dismisses valid criticism.
برخی روزنامه نگاران هشدار می دهند که استفاده از سندروم باعث بی اعتبار شدن نقدهای منطقی می شود.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
- - -
## 🔸 ریشه شناسی:
• نخستین بار توسط **چارلز کراوتهمر** ( 2003 ) با اصطلاح *Bush Derangement Syndrome* مطرح شد.
• بعدها برای اوباما ( *Obama Derangement Syndrome* ) و سپس ترامپ ( *Trump Derangement Syndrome* ) رایج شد.
• واژه “syndrome” در اینجا استعاری است و هیچ پایه ی پزشکی ندارد.
- - -
## 🔸 مثال ها:
او رسانه ها را متهم کرد که دچار سندروم ترامپ شده اند.
برخی محافظه کاران از سندروم اوباما در میان منتقدانش سخن گفتند.
عبارت سندروم اغلب برای بی اعتبار کردن مخالفان سیاسی به کار می رود.