derail

/dɪˈreɪl//dɪˈreɪl/

معنی: از خط خارج شدن، از خط خارج کردن
معانی دیگر: (قطار راه آهن) از خط خارج کردن یا شدن، در مورد ترن از خط خارج شدن

جمله های نمونه

1. Renewed fighting threatens to derail the peace talks.
[ترجمه گوگل]جنگ مجدد مذاکرات صلح را تهدید می کند
[ترجمه ترگمان]ازسرگیری درگیری ها تهدید می کند که مذاکرات صلح را از خط خارج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This latest incident could derail the peace process.
[ترجمه گوگل]این حادثه اخیر می تواند روند صلح را از مسیر خارج کند
[ترجمه ترگمان]این حادثه اخیر می تواند روند صلح را از مسیر خارج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However, two important developments occurred to derail the peace process.
[ترجمه گوگل]با این حال، دو اتفاق مهم رخ داد که روند صلح را از مسیر خود منحرف کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، دو پیشرفت مهم برای از خط خارج کردن روند صلح رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Circumstances had conspired to derail her, as they had derailed almost everyone else she knew.
[ترجمه گوگل]شرایط توطئه کرده بودند تا او را از مسیر خارج کنند، زیرا تقریباً هر کس دیگری را که می‌شناخت از مسیر خارج کرده بود
[ترجمه ترگمان]اوضاع به هم توطئه کرده بود تا او را از خط خارج کند، همان طور که تقریبا هر کس دیگری را از ریل خارج کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Legislation to derail these plans was voted on by the Senate last year.
[ترجمه گوگل]قانونی برای از بین بردن این طرح ها در سال گذشته توسط سنا تصویب شد
[ترجمه ترگمان]تصویب این طرح ها در سال گذشته توسط مجلس سنا تصویب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Anyone who is stupid enough to try and derail a train should be locked away for a long time.
[ترجمه گوگل]هر کسی که آنقدر احمق است که قطاری را از ریل خارج کند، باید برای مدت طولانی قفل شود
[ترجمه ترگمان]هر کسی که به اندازه کافی احمق باشه که سعی کنه یه قطار رو از خط خارج کنه باید برای مدت طولانی زندانی بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Radicals are trying to derail the peace process.
[ترجمه گوگل]رادیکال ها تلاش می کنند روند صلح را از مسیر خود منحرف کنند
[ترجمه ترگمان]تندروها می کوشند تا روند صلح را از مسیر خارج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Could the current global crisis derail the Party's strategy?
[ترجمه گوگل]آیا بحران جهانی کنونی می تواند استراتژی حزب را از مسیر خارج کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا بحران جهانی فعلی استراتژی حزب را از خط خارج می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Withdrawing support too soon could derail a recovery.
[ترجمه گوگل]برداشتن حمایت خیلی زود می تواند بهبود را از مسیر خارج کند
[ترجمه ترگمان]خارج کردن حمایت نیز به زودی می تواند یک بازیابی را از خط خارج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They had planned to derail the trains that carried atomic waste.
[ترجمه گوگل]آنها قصد داشتند قطارهایی را که زباله های اتمی حمل می کردند از ریل خارج کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد داشتند قطارها را از خط خارج کنند که ضایعات اتمی را حمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The present wave of political killings is the work of people trying to derail peace talks.
[ترجمه گوگل]موج کنونی قتل‌های سیاسی کار افرادی است که تلاش می‌کنند مذاکرات صلح را از مسیر خود خارج کنند
[ترجمه ترگمان]موج کنونی قتل های سیاسی، کار افرادی است که تلاش می کنند مذاکرات صلح را از مسیر خارج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Officials fear extremists on both sides may resort to violence to try to derail the redeployment.
[ترجمه گوگل]مقامات می ترسند که افراط گرایان در هر دو طرف به خشونت متوسل شوند تا این استقرار مجدد را از مسیر خارج کنند
[ترجمه ترگمان]مقامات نگران هستند که افراط گرایان در هر دو طرف متوسل به خشونت برای از بین بردن جابه جایی مجدد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Borrowing thematically from Medea, this world premier unfolds as she attempts to derail the wedding, prompting Cortez to vow revenge.
[ترجمه گوگل]این نخست‌وزیر جهان با وام‌گیری موضوعی از مدیا، در حالی که تلاش می‌کند تا عروسی را از مسیر خارج کند، آشکار می‌شود و کورتز را وادار می‌کند که قول انتقام بگیرد
[ترجمه ترگمان]این نخست وزیر دنیا که thematically را از Medea قرض گرفته بود، در تلاش است تا عروسی را از مسیر خارج کند و به کورتز قول داد که انتقام بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bidding on the first of the plants opened in November, but opponents are fighting hard to derail the plan.
[ترجمه گوگل]مناقصه برای اولین کارخانه در ماه نوامبر افتتاح شد، اما مخالفان سخت در حال مبارزه برای از بین بردن این طرح هستند
[ترجمه ترگمان]اما مخالفان در ابتدا در ماه نوامبر باز شدند، اما مخالفان در تلاشند تا این برنامه را از خط خارج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They were not entirely satisfactory and had a tendency to derail on the very sharp corner at Pitlake.
[ترجمه گوگل]آنها کاملاً رضایت بخش نبودند و تمایل داشتند در گوشه بسیار تیز پیت لیک از ریل خارج شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها اصلا راضی نبودند و گرایشی داشتند که در گوشه و کنار جاده حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از خط خارج شدن (فعل)
derail

از خط خارج کردن (فعل)
derail

انگلیسی به انگلیسی

• cause to run off the rails (as in a train); sabotage, throw off course
if a train is derailed, it comes off the track on which it is running.

پیشنهاد کاربران

( قطار ) از خط خارج کردن. ۲. از خط خارج شدن
مثال:
more than 50 passengers escaped injury when a train was derailed
بیش از ۵۰ مسافر وقتی یک قطار از خط خارج شده بود {در حالی که} مجروح {بودند} فرار کردند
به حاشیه کشاندن، به حاشیه بردن
از ریل خارج شدن
قطع شدن مسیر
منحرف شدن
derail ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: واگن‏پران
تعریف: ابزار ایمنی که برای از خط خارج کردن خط‏نورد فراری و جلوگیری از برخورد آن با خط‏نوردهای دیگر بر روی خط نصب می شود
وارِیلیدَن/واخطیدن
بُرورِیلیدَن/بُروخطیدن[بُرو کوتاهیده بُرون )
اوزرِیلیدَن/اوزخطیدن[اوز چَم بیرون]
Except it's my life that gets derailed
. . . جز اینکه زندگی من از بین میره/خراب میشه
نابود کردن
ازبین بردن، خراب کردن، بی اثر کردن، بی نتیجه گذاشتن
بی نتیجه ماندن
از دور خارج شدن
نقش بر آب کردن
Drail hopes
امیدها را نقش بر آب کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس