deracination


معنی: قلع و قمع
معانی دیگر: بر انداختن

مترادف ها

قلع و قمع (اسم)
deracination, eradication, supplantation

انگلیسی به انگلیسی

• uprooting, exiling a person from his culture and natural environment, extermination

پیشنهاد کاربران

ریشه کنی
از اصل جدا کردن، از محیط بومی جدا کردن
ویژگی های نژادی و قومی را از بین بردن
ریشه کن کردن

بپرس