depressingly

جمله های نمونه

1. the room was depressingly dark and quiet
اتاق به طور افسرده کننده ای (به طور دلگیری) تاریک و ساکت بود.

2. It all sounded depressingly familiar to Janet.
[ترجمه گوگل]همه اینها به طرز افسرده کننده ای برای جانت آشنا به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این خانه به طرز ناخوشایندی برای جانت آشنایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The crime rate is depressingly high.
[ترجمه گوگل]میزان جرم و جنایت به طرز افسرده کننده ای بالاست
[ترجمه ترگمان]نرخ جرم به طرز مایوس کننده بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The story was depressingly familiar.
[ترجمه گوگل]داستان به طرز افسرده ای آشنا بود
[ترجمه ترگمان]داستان به طرز ناخوشایندی آشنا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My score was depressingly low.
[ترجمه گوگل]نمره ام به طرز افسرده کننده ای پایین بود
[ترجمه ترگمان]خانه من به طرز ناخوشایندی به طرز ناخوشایندی زیر و رو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Depressingly, the Labour party managed to run an entire campaign without exposing its candidate to genuine scrutiny at public meetings.
[ترجمه گوگل]به طرز افسرده‌کننده‌ای، حزب کارگر موفق شد یک کمپین کامل را بدون اینکه نامزد خود را در معرض نظارت واقعی در جلسات عمومی قرار دهد، اداره کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، حزب کارگر توانست کل کمپین خود را بدون آشکار کردن نامزد خود برای موشکافی واقعی در جلسات عمومی اداره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was a depressingly thin crowd hovering in the foyer and bar.
[ترجمه گوگل]جمعیتی به طرز افسرده‌کننده‌ای در سالن و بار معلق بودند
[ترجمه ترگمان]در سرسرا جمعیتی به سر و صدا راه انداخته بودند که در سرسرا پرسه می زدند و بار دیگر در سرسرا پرسه می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unfortunately and depressingly, these sorts of stories crop up all ( see my'Biography').
[ترجمه گوگل]متأسفانه و به طرز افسرده‌کننده‌ای، این نوع داستان‌ها همه ظاهر می‌شوند (به «بیوگرافی» من مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، این گونه داستان ها همه چیز را کراپ می کنند (زندگی Biography را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Also, in a depressingly large number of versions, the child is killed anyway, either by Rumpelstiltskin himself, or the guards, or someone.
[ترجمه گوگل]همچنین، در تعداد بسیار زیادی از نسخه‌ها، کودک به هر حال کشته می‌شود، یا توسط خود رامپلستیلتسکین، یا نگهبانان، یا شخصی
[ترجمه ترگمان]همچنین در تعداد زیادی از نسخه های مختلف، کودک به هر حال کشته می شود، یا خود با رام پل یا نگهبان یا کسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But there is depressingly little sign that this will happen soon.
[ترجمه گوگل]اما نشانه های اندکی وجود دارد که نشان دهد به زودی این اتفاق خواهد افتاد
[ترجمه ترگمان]اما علامت کوچکی وجود دارد که به زودی این اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These trend - lines in Darfur have become depressingly familiar over the past few years.
[ترجمه گوگل]این خطوط روند در دارفور در چند سال گذشته به طرز افسرده‌ای آشنا شده‌اند
[ترجمه ترگمان]این گرایش در دارفور در طول چند سال گذشته به طرز مایوس کننده و depressingly آشنا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This looks depressingly right to me.
[ترجمه گوگل]این به طرز افسرده کننده ای به نظر من درست است
[ترجمه ترگمان] این کاملا به نظر من تنگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Today he sees the behaviour as depressingly ordinary.
[ترجمه گوگل]امروز او این رفتار را به طرز افسرده‌کننده‌ای عادی می‌بیند
[ترجمه ترگمان]امروز او رفتاری را که به طرز مایوس کننده و depressingly عادی است، می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The food, although mainly low in nutritive value, unappetizing and depressingly monotonous, was at least adequate in quantity.
[ترجمه گوگل]این غذا، اگرچه عمدتاً از نظر ارزش غذایی کم، بی اشتها و به طرز افسرده‌کننده‌ای یکنواخت بود، اما حداقل از نظر مقدار کافی بود
[ترجمه ترگمان]غذا، اگرچه به طور عمده در ارزش غذایی، غذا و depressingly یکنواخت بود، حداقل به مقدار کافی کافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• discouragingly, dishearteningly, in a depressing manner

پیشنهاد کاربران

دپرس کننده یعنی افسرده کننده. این حالت را داشته باشید احتمالا چند برابر مردم عادی بیشتر به خودکشی فکر می کنید. نتیجتاً معانی کاربران بالاتر چندان صحیح و درست به نظر نمی رسد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : depress
✅️ اسم ( noun ) : depression / depressive / depressant
✅️ صفت ( adjective ) : depressed / depressing / depressive
✅️ قید ( adverb ) : depressingly
به طرزی غم انگیز
به طور ناراحت کننده ای
متاسفانه
با کمال ناراحتی و تاسف

بپرس