depressed economy

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
• اقتصاد در رکود شدید
• اقتصاد بی رمق
• اقتصاد ضعیف و فروپاشیده
• در زبان محاوره ای: اقتصاد داغون، اقتصاد فلج
- - -
## 🔸 تعریف ها:
1. ** ( اقتصادی – اصلی ) :** اقتصادی که دچار رکود شدید، کاهش تولید، بیکاری گسترده و افت سرمایه گذاری است.
...
[مشاهده متن کامل]

- مثال: The country is struggling with a depressed economy.
کشور با اقتصادی در رکود شدید دست وپنجه نرم می کند.
2. ** ( استعاری – اجتماعی ) :** وضعیتی که اقتصاد توانایی رشد ندارد و در حالت فروپاشی یا ضعف طولانی مدت است.
- مثال: A depressed economy often leads to political instability.
اقتصاد در رکود شدید اغلب به بی ثباتی سیاسی منجر می شود.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
recession economy – stagnant economy – collapsed economy – weak economy – failing economy
- - -
## 🔸 مثال ها:
• The depressed economy has caused widespread unemployment.
اقتصاد در رکود شدید باعث بیکاری گسترده شده است.
• Investors are reluctant to put money into a depressed economy.
سرمایه گذاران تمایلی به سرمایه گذاری در اقتصادی در رکود شدید ندارند.
• The government is seeking ways to revive the depressed economy.
دولت به دنبال راه هایی برای احیای اقتصاد بیمار و در رکود شدید است.

اقتصاد راکد
اقتصاد تنزل یافته