depressant

/dəˈpresənt//dɪˈpresnt/

معنی: عامل پریشانی، دژم ساز، عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
معانی دیگر: (دارو) افسرده گر، کندساز، آرامبخش (کاهنده ی میزان فعالیت اعصاب یا عضلات)

جمله های نمونه

1. These drugs have a depressant effect.
[ترجمه گوگل]این داروها اثر افسردگی دارند
[ترجمه ترگمان]این داروها اثر افسردگی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Because alcohol is a central nervous system depressant, many people are under the impression that it improves sleep.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که الکل یک مضعف کننده سیستم عصبی مرکزی است، بسیاری از مردم این تصور را دارند که خواب را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که الکل یک سیستم عصبی مرکزی است، بسیاری از مردم تحت تاثیر این تصور قرار دارند که خواب را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Far from being a simple depressant, alcohol is a subtle, complicated drug that exerts a wide range of pharmacological effects.
[ترجمه گوگل]الکل به دور از اینکه یک داروی افسردگی ساده باشد، یک داروی ظریف و پیچیده است که طیف وسیعی از اثرات دارویی را اعمال می کند
[ترجمه ترگمان]الکل یک داروی ساده و پیچیده است که طیف وسیعی از اثرات دارویی را وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Slaughterers constantly complained of the stockpile as a depressant keeping prices lower than available tonnages justified.
[ترجمه گوگل]سلاخی ها دائماً از ذخیره سازی به عنوان عامل کاهش قیمت ها که قیمت ها را پایین تر از تناژهای قابل توجیه نگه می دارد، شکایت می کردند
[ترجمه ترگمان]Slaughterers به طور مداوم از انبار به عنوان یک قیمت نگه داشتن قیمت کمتری نسبت به tonnages در دسترس شاکی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Marijuana exhibits characteristics of a depressant as well as a stimulant; however, it is classified as neither.
[ترجمه گوگل]ماری‌جوانا ویژگی‌های افسردگی و همچنین محرک را نشان می‌دهد با این حال، به عنوان هیچ کدام طبقه بندی می شود
[ترجمه ترگمان]ماری جووانا ویژگی های یک depressant و نیز یک محرک را نشان می دهد؛ با این حال آن را نه به عنوان یک محرک دسته بندی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Alcohol is a depressant.
[ترجمه گوگل]الکل یک عامل افسردگی است
[ترجمه ترگمان]الکل a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Meanwhile according to the depressant synergism's principle, we compounded EVA with polymer surface active agent.
[ترجمه گوگل]در همین حال، با توجه به اصل هم افزایی افسردگی، ما EVA را با عامل فعال سطحی پلیمری ترکیب کردیم
[ترجمه ترگمان]در همین حال، طبق اصل synergism depressant، ما EVA را با عامل فعال سطح پلی مر ترکیب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The invention discloses a pour point depressant of lubricating oil, which is a terpolymer of pentaerythritol-2-fatty acid ester, fumaric acid and acrylamide.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک ماده کاهش دهنده نقطه ریزش روغن روان کننده را نشان می دهد که یک ترپلیمر از استر اسید چرب پنتا اریتریتول-2، اسید فوماریک و آکریل آمید است
[ترجمه ترگمان]این اختراع نشان دهنده یک نقطه ریزش از نوع روغن کرچک است که a اسید چرب pentaerythritol - ۲ - اسیده ای چرب، fumaric اسید و acrylamide است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Being an effective depressant of diaspore, SA3 has such properties as lower dosage, good applicability and high selectivity.
[ترجمه گوگل]SA3 به عنوان یک مهارکننده موثر دیاسپور، دارای خواصی مانند دوز پایین تر، کاربرد خوب و گزینش پذیری بالا است
[ترجمه ترگمان]SA۳ بودن موثر depressant، دارای ویژگی هایی چون میزان مصرف، قابلیت کاربرد خوب و گزینش پذیری بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These results suggested that the central depressant effect of anisodine can be antagonized by physostigmine and adrenomimetics, while regitine is synergistic.
[ترجمه گوگل]این نتایج نشان می‌دهد که اثر کاهش‌دهنده مرکزی آنیزودین را می‌توان با فیزوستیگمین و آدرنومیمتیک‌ها مخالفت کرد، در حالی که رژیتین هم افزایی است
[ترجمه ترگمان]این نتایج نشان داد که اثر افسردگی مرکزی of را می توان با physostigmine و adrenomimetics مقایسه کرد در حالی که regitine هم synergistic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Phenobarbital is a respiratory depressant. The degree of respiratory depression is dependent upon the dose.
[ترجمه گوگل]فنوباربیتال یک داروی تضعیف کننده تنفسی است میزان افسردگی تنفسی بستگی به دوز دارد
[ترجمه ترگمان]phenobarbital یک نوع تنفسی است میزان افسردگی تنفسی به مقدار زیادی وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nembutal Sodium exerts a depressant action on the CNS and shares the sedative-hypnotic actions typical of the barbiturates.
[ترجمه گوگل]نمبوتال سدیم یک اثر تضعیف کننده بر CNS اعمال می کند و اثرات آرام بخش- خواب آور معمول باربیتورات ها را به اشتراک می گذارد
[ترجمه ترگمان]Nembutal سدیم یک عمل بازداشت کننده را در سیستم عصبی مرکزی اعمال می کند و اقدامات آرام بخش به آرام بخش را در barbiturates به اشتراک می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The varieties of copper sulphide depressants were introduced. The development and present situation of thioglycolic acid as an organic depressant for Cu-Mo separation were presented.
[ترجمه گوگل]انواع کاهنده‌های سولفید مس معرفی شدند توسعه و وضعیت فعلی اسید تیوگلیکولیک به عنوان یک مضعف آلی برای جداسازی Cu-Mo ارائه شد
[ترجمه ترگمان]داروهای مسی و سولفید مس نیز معرفی شدند توسعه و وضعیت کنونی اسید thioglycolic به عنوان an آلی برای جداسازی Cu - Mo ارایه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Psychoactive substances are commonly grouped toare stimulants, depressant, or hallucinogens.
[ترجمه گوگل]مواد روانگردان معمولاً به گروه‌های محرک، افسردگی یا توهم زا تقسیم می‌شوند
[ترجمه ترگمان]مواد Psychoactive معمولا محرک toare (toare)، depressant، یا hallucinogens می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عامل پریشانی (اسم)
depressant

دژم ساز (اسم)
depressant

عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی (اسم)
depressant

تخصصی

[بهداشت] افسرنده
[معدن] بازداشتکننده (فلوتاسیون)

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that depresses; substance which depresses bodily activity (i.e. alcohol); sedative, drug that reduces tension and anxiety
sedative, reducing the vital activities (medicine); causing depression; reducing economic activity

پیشنهاد کاربران

در مورد داروها: آرام بخش
در مورد مواد: کند کننده
در مورد انسان: افسرده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : depress
✅️ اسم ( noun ) : depression / depressive / depressant
✅️ صفت ( adjective ) : depressed / depressing / depressive
✅️ قید ( adverb ) : depressingly
Depressant substances reduce arousal and stimulation. They affect the central nervous system, slowing down the messages between the brain and body
سرکوب کننده یا دُژم ساز یا دپرسنت ( به انگلیسی: Depressant ) به دسته بزرگی از ترکیبات سایکو اکتیو گفته می شوند که اثرات تسکین دهنده، ضد درد و آرام بخش دارند. این داروها برخلاف محرک ها و داروهای ضد افسردگی باعث کاهش فعالیت سیستم عصبی و مغز می شوند. دپرسنت ها به طور وسیعی در سراتاسر جهان به عنوان داروهای نسخه ای مسکن و همچنین مواد غیرقانونی مخدر و شبه مخدر استفاده می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://adf.org.au/drug-facts/depressants/• https://en.wikipedia.org/wiki/Depressant
معنی آرامش بخش /کند کننده میدهد.
داروی آرام بخش
( کاهنده یا کند کننده ی میزان فعالیت اعصاب و عضلات بدن )
مواد مخدر را می توان به دو گروه اصلی تقسیم بندی کرد:
■ سرکوب کننده
مواد مخدری که واکنش های مغز را آهسته می کند. ( depressant )
اثرات: کم شدن سرعت تنفس و ضربان قلب - کم شدن فشار خون - خواب آور
...
[مشاهده متن کامل]

( هروئین، تریاک، مورفین )
■ محرک
مواد مخدری که به سیستم عصبی بدن سرعت می بخشد. ( stimulant )
اثرات: بیشتر شدن سرعت تنفس و ضربان قلب، بیشتر شدن فشار خون، جلوگیری از خواب مثال ( کوکائین - آمفتامین )

بپرس