1. she was totally depraved
او کاملا فاسد بود.
2. they consider dancing depraved
آنان رقص را بد می دانند.
3. money and fame have depraved her
پول و شهرت او را منحرف کرده است.
4. He was described as dangerous and depraved and a menace to society.
[ترجمه گوگل]او را خطرناک و فاسد و تهدیدی برای جامعه توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]او به عنوان فردی خطرناک و فاسد و تهدیدی برای جامعه توصیف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به عنوان فردی خطرناک و فاسد و تهدیدی برای جامعه توصیف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was totally depraved.
[ترجمه گوگل]او کاملاً فاسد بود
[ترجمه ترگمان] اون کاملا فاسد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون کاملا فاسد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Here Colin Turnbull's much publicized indignation at the depraved behaviour of the famine-stricken it is exceptional.
[ترجمه گوگل]در اینجا خشم بسیار علنی کالین ترنبول از رفتار فاسد قحطی زدهها استثنایی است
[ترجمه ترگمان]در اینجا کالین Turnbull خشم خود را نسبت به رفتار فاسد قحطی اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اینجا کالین Turnbull خشم خود را نسبت به رفتار فاسد قحطی اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She was shocked at her own depraved behavior.
[ترجمه گوگل]او از رفتار ناپسند خود شوکه شده بود
[ترجمه ترگمان]از رفتار فاسد خود یکه خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از رفتار فاسد خود یکه خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He thought we were all depraved gamblers.
[ترجمه گوگل]فکر می کرد همه ما قماربازهای فاسد هستیم
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کرد ما قمار بازها فاسد هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کرد ما قمار بازها فاسد هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You must either be mad or utterly depraved and wicked.
[ترجمه گوگل]یا باید دیوانه باشی یا کاملاً فاسد و شریر
[ترجمه ترگمان]تو یا باید دیوانه باشی یا به کلی فاسد و خبیث باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو یا باید دیوانه باشی یا به کلی فاسد و خبیث باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In 1766 he excommunicated the village for its "depraved diversion. ".
[ترجمه گوگل]در سال 1766 او روستا را به دلیل "انحراف فاسد" تکفیر کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۶۶ او روستا را به خاطر \"تفریح فاسد\" خود تکفیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۶۶ او روستا را به خاطر \"تفریح فاسد\" خود تکفیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Wiht depraved color. the more I love you the more I feel cold.
[ترجمه گوگل]با رنگ فاسد هر چه بیشتر دوستت دارم بیشتر احساس سرما می کنم
[ترجمه ترگمان] رنگ فاسد Wiht هرچه بیشتر دوستت دارم احساس سرما می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رنگ فاسد Wiht هرچه بیشتر دوستت دارم احساس سرما می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She described it as the work of depraved and evil criminals.
[ترجمه گوگل]او آن را کار جنایتکاران فاسد و شرور توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او آن را به عنوان کار تبهکاران خبیث و تبهکاران توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او آن را به عنوان کار تبهکاران خبیث و تبهکاران توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is the work of a depraved mind.
[ترجمه گوگل]این کار یک ذهن فاسد است
[ترجمه ترگمان]این کار یک ذهن فاسد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کار یک ذهن فاسد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I have already depraved for long time.
[ترجمه گوگل]من قبلاً مدتهاست که منحرف شده ام
[ترجمه ترگمان]من مدت هاست که فاسد شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من مدت هاست که فاسد شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Memory, the punishment from god, makes depraved, makes you remorseful, makes you agonized.
[ترجمه گوگل]خاطره، عذاب خدا، فاسد می کند، پشیمانت می کند، عذاب می دهد
[ترجمه ترگمان]خاطره، مجازاتی که از طرف خداوند است، شما را فاسد می کند و شما را ناراحت می کند، و شما را ناراحت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خاطره، مجازاتی که از طرف خداوند است، شما را فاسد می کند و شما را ناراحت می کند، و شما را ناراحت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید