depository

/dəˈpɑːzəˌtɔːri//dɪˈpɒzɪtr̩i/

معنی: انبار، مخزن، امانت دار
معانی دیگر: انبار (که در آن اشیا را به امانت می سپارند)، سپارشگاه، ودیعه گاه، گروگاه

جمله های نمونه

1. The government is having difficulty finding a safe depository for nuclear waste.
[ترجمه گوگل]دولت در یافتن یک انبار امن برای زباله های هسته ای با مشکل مواجه است
[ترجمه ترگمان]دولت در یافتن یک انبار امن برای زباله های هسته ای دچار مشکل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The charge on loans to depository institutions by the Federal Reserve Banks.
[ترجمه گوگل]هزینه وام به موسسات سپرده گذاری توسط بانک های فدرال رزرو
[ترجمه ترگمان]هزینه وام هایی که توسط بانک های فدرال رزرو به موسسات انبار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The difference between depository institutions and other firms is deposit insurance that underwrites risk taking.
[ترجمه گوگل]تفاوت مؤسسات سپرده گذاری با سایر شرکت ها، بیمه سپرده است که پذیره نویسی ریسک است
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین موسسات سپرده گذاری و دیگر شرکت ها بیمه ای است که خطر پذیری را به خطر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The poem is not the depository for the feelings and reactions of the poet trying to share secrets with the reader.
[ترجمه گوگل]شعر مخزن احساسات و واکنش های شاعر نیست که می خواهد رازها را با خواننده در میان بگذارد
[ترجمه ترگمان]این شعر، انبار احساسات و واکنش های شاعر در تلاش برای به اشتراک گذاشتن اسرار با خواننده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. American Depository Receipt(ADR), an important instrument for Chinese enterprises financing abroad, has undergone fast growth.
[ترجمه گوگل]رسید سپرده گذاری آمریکایی (ADR)، ابزار مهمی برای تامین مالی شرکت های چینی در خارج از کشور، رشد سریعی را تجربه کرده است
[ترجمه ترگمان]رسید امانی آمریکا (ADR)، یک ابزار مهم برای سرمایه گذاری شرکت های چینی در خارج از کشور، رشد سریعی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Platanus tree in the depository, the making of this Yueyang Road Do some quiet and comfortable!
[ترجمه گوگل]درخت پلاتانوس در انبار، ساخت این جاده Yueyang کمی آرام و راحت انجام دهید!
[ترجمه ترگمان]درختی در انبار انبار، درست کردن این جاده Yueyang، کمی آرام و راحت باشید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. what we call a Federal Depository Receipt.
[ترجمه گوگل]چیزی که ما آن را رسید سپرده گذاری فدرال می نامیم
[ترجمه ترگمان]چیزی که ما به یک Depository امنیتی فدرال رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are many scriptures in the sutra depository.
[ترجمه گوگل]متون مقدس زیادی در مخزن سوترا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کتب مقدس در انبار sutra وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Depository receipts and American Depository Shares that are listed on the major U. S. exchanges.
[ترجمه گوگل]رسیدهای سپرده گذاری و سهام سپرده گذاری آمریکایی که در صرافی های عمده ایالات متحده فهرست شده اند
[ترجمه ترگمان]رسیده ای امانی و سهام هایی که در فهرست اصلی آمریکا فهرست شده اند اس مبادله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Deposits of the U. S. Treasury, depository institutions, foreign banks and official institutions, as well as vault cash in depository institutions are excluded.
[ترجمه گوگل]سپرده های خزانه داری ایالات متحده، موسسات سپرده گذاری، بانک های خارجی و موسسات رسمی و همچنین وجوه نقد در موسسات سپرده گذاری مستثنی هستند
[ترجمه ترگمان]Deposits U اس خزانه، موسسات سپرده گذاری، بانک های خارجی و نهاده ای رسمی و نیز وجوه نقد در موسسات سپرده گذاری حذف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Go to a place, there deserted. Build a depository. White paint coving dazzle the eyes of red title. . . . . .
[ترجمه گوگل]برو به جایی، آنجا خلوت سپرده گذاری بسازید پوشش رنگ سفید چشمان عنوان قرمز را خیره می کند
[ترجمه ترگمان]به نقطه ای بروید که خلوت است یک انبار بسازید رنگ سفید رنگ چشم قرمزی را خیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Buddhist monk walked to the sutra depository leisurely and opened the shutter. People prayed downstairs.
[ترجمه گوگل]راهب بودایی آرام به سمت انبار سوترا رفت و دریچه را باز کرد مردم در طبقه پایین نماز خواندند
[ترجمه ترگمان]راهب بودایی به سمت انبار sutra رفت و شاتر را باز کرد مردم در طبقه پایین دعا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Depository Receipt A negotiable financial instrument issued by a bank to represents a foreign company's publicly traded securities.
[ترجمه گوگل]رسید سپرده گذاری یک ابزار مالی قابل معامله که توسط یک بانک برای نشان دادن اوراق بهادار عمومی یک شرکت خارجی منتشر می شود
[ترجمه ترگمان]رسید کارت اعتباری قابل مذاکره یک وسیله مالی است که توسط یک بانک منتشر می شود تا یک شرکت خارجی را به طور عمومی مبادله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Depository institutions must hold reserves in the form vault cash or deposits with Federal Reserve Banks.
[ترجمه گوگل]موسسات سپرده گذار باید ذخایری را به صورت پول نقد یا سپرده نزد بانک های فدرال رزرو نگهداری کنند
[ترجمه ترگمان]موسسات اعتباری باید ذخایر را در شکل نقد و یا سپرده با بانک های فدرال رزرو نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انبار (اسم)
lodge, store, agglomeration, tender, seraglio, cellar, storeroom, storehouse, repository, arsenal, garner, depot, sluice, repertory, clearing house, depository, thesaurus, entrepot, stockroom, godown

مخزن (اسم)
store, reservoir, storeroom, storehouse, repository, pool, cache, warehouse, depot, tank, storage, repertory, fount, magazine, watering place, depository, fountain, stank, wareroom

امانت دار (اسم)
trustee, depositary, depository

انگلیسی به انگلیسی

• place where something is stored or placed in trust; one to whom something is given in trust

پیشنهاد کاربران

بانک سپرده گذاری depository bank
سپرده گذار depositor [C2]
انبار
سپرده نگهدار

بپرس