depositor

/dəˈpɑːzətər//dɪˈpɒzɪtə/

معنی: کسیکه پول در بانک میگذارد
معانی دیگر: گذارنده (وجه به حساب بانکی)، سپارشگر، سپارگر، سپارنده، ودیعه گذار، سپرده گذار

جمله های نمونه

1. Gold-leafed lobbies do not draw depositors.
[ترجمه گوگل]لابی های برگ طلا، سپرده گذاران را جذب نمی کنند
[ترجمه ترگمان]لابی طلا، سپرده گذاران را جذب نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A spokesman denied the bank was insolvent, but depositors are rushing to withdraw their money.
[ترجمه گوگل]سخنگوی بانک ورشکستگی بانک را تکذیب کرد، اما سپرده گذاران برای برداشت پول خود عجله دارند
[ترجمه ترگمان]یک سخنگو انکار کرد که بانک ورشکسته شده است، اما سپرده گذاران به دنبال گرفتن پول خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some special provision has to be made for depositors who are nominees or trustees.
[ترجمه گوگل]برای سپرده گذارانی که نامزد یا معتمد هستند، باید تدابیر ویژه ای در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]برخی از مقررات خاص باید برای سپرده گذاران ایجاد شود که نامزد یا امین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tod is a big depositor in the bank where fear is kept.
[ترجمه گوگل]تاد یک سپرده گذار بزرگ در بانکی است که ترس در آن نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]مرگ والنشتاین یک depositor بزرگ در بانک است که در آن ترس نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Money from the fund was payable to depositors on the insolvency of a recognised bank or licensed institution.
[ترجمه گوگل]پول صندوق در صورت ورشکستگی یک بانک معتبر یا مؤسسه دارای مجوز به سپرده گذاران قابل پرداخت بود
[ترجمه ترگمان]پول جمع آوری شده از صندوق به سپرده گذاران در پرداخت بدهی یک بانک به رسمیت شناخته شده و یا موسسات دارای مجوز قابل پرداخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Crowds of angry, panicky depositors threw stones at government buildings and police.
[ترجمه گوگل]انبوه سپرده گذاران خشمگین و وحشت زده به ساختمان های دولتی و پلیس سنگ پرتاب کردند
[ترجمه ترگمان]افراد خشمگین و ترسو به ساختمان های دولتی و پلیس سنگ پرتاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A depositor was to be paid three-quarters of the amount of his deposit, but limited to a maximum deposit of £000.
[ترجمه گوگل]به یک سپرده گذار باید سه چهارم مبلغ سپرده اش پرداخت می شد، اما به سپرده حداکثر 000 پوند محدود می شد
[ترجمه ترگمان]یک depositor باید سه چهارم از مبلغ ودیعه خود را پرداخت کند، اما به حداکثر deposit پوند محدود می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, depositors would generally get lower returns and potential borrowers would find loans more expensive.
[ترجمه گوگل]با این حال، سپرده گذاران به طور کلی بازده کمتری دریافت می کنند و وام گیرندگان بالقوه وام ها را گران تر می بینند
[ترجمه ترگمان]با این حال، سپرده گذاران معمولا بازده کمتری خواهند داشت و وام گیرندگان بالقوه وام هایی را گران تر خواهند یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr Darling said depositors were bound to feel bitter at their treatment.
[ترجمه گوگل]آقای دارلینگ گفت که سپرده گذاران در برخورد با خود احساس تلخی خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]آقای عزیزم گفت که سپرده گذاران موظف بودند در رفتار خود احساس تلخی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition to channelling funds from depositors to borrowers, certain financial institutions have another important function.
[ترجمه گوگل]علاوه بر هدایت وجوه از سپرده گذاران به وام گیرندگان، برخی موسسات مالی عملکرد مهم دیگری نیز دارند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر رساندن بودجه از سپرده گذاران به وام گیرندگان، موسسات مالی خاص یک تابع مهم دیگر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Other depositors may be willing to deposit data for reasons of altruism.
[ترجمه گوگل]سایر سپرده گذاران ممکن است به دلایل نوع دوستی مایل به سپرده گذاری اطلاعات باشند
[ترجمه ترگمان]سایر سپرده گذاران ممکن است مایل به سپردن داده ها به دلایل نوع دوستی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Where the depositor violates the previous paragraph, the warehouser may reject the goods and may also take the appropriate measures to prevent loss at the depositor's expense.
[ترجمه گوگل]در صورتی که سپرده گذار بند قبل را نقض کند، انباردار می تواند کالا را رد کند و همچنین می تواند اقدامات مقتضی را برای جلوگیری از ضرر به هزینه سپرده گذار انجام دهد
[ترجمه ترگمان]در جاییکه the تخطی از پاراگراف قبلی را نقض می کند، the ممکن است کالا را رد کند و همچنین ممکن است اقدام های لازم را برای جلوگیری از از دست دادن هزینه depositor انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The depositor shall pay the safekeeping fee to the depository in accordance with the contract.
[ترجمه گوگل]سپرده گذار باید طبق قرارداد حق الحفظ را به امانت دار بپردازد
[ترجمه ترگمان]The باید هزینه نگهداری را به انبار مطابق با قرارداد پرداخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To the depositor, may produce one balanced with to the effect which flushes.
[ترجمه گوگل]برای سپرده گذار، ممکن است یکی متعادل با اثری که فلاش می شود تولید کند
[ترجمه ترگمان]برای the، ممکن است یک تعادل را با اثر سرخ شدن ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کسیکه پول در بانک میگذارد (اسم)
depositor

تخصصی

[حسابداری] دارنده حساب
[حقوق] امانت گذار، مودع، سپرده گذار
[ریاضیات] امانت گذار، صاحب سپرده

انگلیسی به انگلیسی

• one who deposits, one who places in trust

پیشنهاد کاربران

سپرده گذار
depositor ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: تقسیم گر 1
تعریف: افزاره ای برای تقسیم کردن و قرار دادن حجمی از مواد در محل های موردنظر که انواع گوناگون دارد

بپرس