[معدن، زمین شناسی] نهشته، رسوب، ذخیره، کانسار، انباشته، لایه رسوبی
سپرده، سپرده گذاری در موسسات مالی
رسوب کردن
ودیعه؛ بیعانه
سپرده بانکی؛ پول به حساب بانک گذاشتن
کنار گذاشتن؛ ذخیره کردن
گذاشتن
رسوب؛ رسوب کردن
سپرده بانکی؛ پول به حساب بانک گذاشتن
کنار گذاشتن؛ ذخیره کردن
گذاشتن
رسوب؛ رسوب کردن
شایستگی داشتن ؛ شایسته ؛ لایق
نگه داشته شدن، ذخیره شدن
ودیعه
انتقال دادن
جرم گرفتگی
بیعانه
کانسار
ترسیب , رسوب نشانی ( تخصصی شیمی )
رهن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)