1. The conquerors depopulated the enemy's country by destruction and expulsion.
[ترجمه گوگل]فاتحان با ویرانی و اخراج کشور دشمن را خالی از سکنه کردند
[ترجمه ترگمان]فاتحان، کشور دشمن را ویران و اخراج کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فاتحان، کشور دشمن را ویران و اخراج کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The disease could depopulate this whole region.
[ترجمه گوگل]این بیماری می تواند کل این منطقه را خالی از سکنه کند
[ترجمه ترگمان]این بیماری می تواند به کل منطقه سرایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این بیماری می تواند به کل منطقه سرایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Whole stretches of land were laid waste and depopulated.
[ترجمه گوگل]بخشهای زیادی از زمین ویران و خالی از سکنه شد
[ترجمه ترگمان]گستره وسیعی از زمین ها بایر و خالی از سکنه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گستره وسیعی از زمین ها بایر و خالی از سکنه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The region was depopulated by disease/famine/war.
[ترجمه گوگل]این منطقه به دلیل بیماری / قحطی / جنگ خالی از سکنه شد
[ترجمه ترگمان]منطقه به وسیله بیماری \/ قحطی \/ جنگ خالی از سکنه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]منطقه به وسیله بیماری \/ قحطی \/ جنگ خالی از سکنه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The famine threatened to depopulate the continent.
[ترجمه گوگل]قحطی این قاره را تهدید به خالی شدن از جمعیت کرد
[ترجمه ترگمان]قحطی تهدید کرد که قاره را نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قحطی تهدید کرد که قاره را نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She wants to depopulate the earth and liberate the plants.
[ترجمه گوگل]او می خواهد زمین را خالی از سکنه کند و گیاهان را آزاد کند
[ترجمه ترگمان]او می خواهد زمین را رها کند و گیاهان را آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او می خواهد زمین را رها کند و گیاهان را آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Confusion and resentment suffused the depopulated corporate corridors.
[ترجمه گوگل]سردرگمی و خشم راهروهای خالی از سکنه شرکت ها را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]سردرگمی و رنجش از راهروهای شلوغ جمعیت به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سردرگمی و رنجش از راهروهای شلوغ جمعیت به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Recently a Rockefeller agent in Japan told me of a plan to build 500 nuclear reactors in China and then blow them up with an earthquake machine in order to “depopulate China. ”
[ترجمه گوگل]اخیراً یکی از مأموران راکفلر در ژاپن به من از طرحی برای ساخت 500 راکتور هستهای در چین و سپس منفجر کردن آنها با ماشین زلزله به منظور «تخلیه چین از جمعیت» گفت ”
[ترجمه ترگمان]اخیرا یک عامل راکفلر در ژاپن به من گفت که طرحی را برای ساخت ۵۰۰ رآکتور هسته ای در چین به من گفت و سپس آن ها را با یک ماشین زلزله به منظور \"depopulate چین\" منفجر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اخیرا یک عامل راکفلر در ژاپن به من گفت که طرحی را برای ساخت ۵۰۰ رآکتور هسته ای در چین به من گفت و سپس آن ها را با یک ماشین زلزله به منظور \"depopulate چین\" منفجر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The story of the Hebrews is of a nomadic tribal people who settled the Holy Land - a depopulated fertile agricultural area.
[ترجمه گوگل]داستان عبرانیان درباره یک قوم قبیله ای کوچ نشین است که در سرزمین مقدس - یک منطقه کشاورزی حاصلخیز خالی از سکنه - ساکن شدند
[ترجمه ترگمان]داستان یهودیان قبایل چادرنشین است که زمین مقدس را مستقر می کنند - یک منطقه کشاورزی که از سکنه خالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داستان یهودیان قبایل چادرنشین است که زمین مقدس را مستقر می کنند - یک منطقه کشاورزی که از سکنه خالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. King Ptolemy prohibited Hegesias from lecturing, lest he depopulate the country.
[ترجمه گوگل]پادشاه بطلمیوس هگزیاس را از سخنرانی منع کرد تا مبادا کشور را خالی از سکنه کند
[ترجمه ترگمان]پادشاه بطلمیوس رشته سخنرانی را از سخنرانی منع کرد، تا مبادا او کشور را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پادشاه بطلمیوس رشته سخنرانی را از سخنرانی منع کرد، تا مبادا او کشور را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید