depicted

پیشنهاد کاربران

شرح داده شده، توصیف شده، رسم شده، نمایش داده شده،
توصیف شدن، بیان شدن
تصویر کردن
نشان دادن.
فعل گذرا. ( Vt )
illustrate
تلقی کردن
ترسیم شده
توصیف شده
نشان داده شده
شرح داده شده، نشان داده شده
رویت شده
دیده شده
تصویرشده، ترسیم شده
نشان داده شده است
به نمایش در آمده
به تصویر کشیدن
نشان دار، منقوش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس