1. he is not dependable
کار او اعتباری ندارد،به او نمی شود متکی بود.
2. this mechanic's work is dependable
کار این مکانیک قابل اطمینان است.
3. I need someone dependable to look after the children while I'm at work.
[ترجمه موسوی] من به فردی مورد اعتماد احتیاج دارم تا زمانی که سرکار هستم مراقبت بچه ها باشد|
[ترجمه گوگل]من به یک فرد قابل اعتماد نیاز دارم که در حین کار از بچه ها مراقبت کند[ترجمه ترگمان]به یک نفر احتیاج دارم تا وقتی سر کار هستم مراقب بچه ها باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She is loyal and totally dependable.
[ترجمه گوگل]او وفادار و کاملاً قابل اعتماد است
[ترجمه ترگمان]اون وفادار و کاملا قابل اطمینان هستش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون وفادار و کاملا قابل اطمینان هستش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I find him very dependable.
[ترجمه گوگل]من او را بسیار قابل اعتماد می دانم
[ترجمه ترگمان]من اون رو خیلی قابل اعتماد پیدا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من اون رو خیلی قابل اعتماد پیدا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He's established himself as a dependable source of information.
[ترجمه مرضیه] او خود را به عنوان منبع موثق اطلاعات تثبیت کرد|
[ترجمه گوگل]او خود را به عنوان یک منبع اطلاعاتی قابل اعتماد معرفی کرده است[ترجمه ترگمان]او خودش را منبع قابل اعتماد اطلاعات می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was a good friend, a dependable companion.
[ترجمه گوگل]او یک دوست خوب، یک همراه قابل اعتماد بود
[ترجمه ترگمان]او دوست خوبی بود، یک رفیق قابل اعتماد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او دوست خوبی بود، یک رفیق قابل اعتماد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There does not seem to be any other dependable way to do it, throughout an entire population over time.
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد هیچ راه قابل اعتماد دیگری برای انجام آن در کل جمعیت در طول زمان وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که هیچ روش قابل اعتماد دیگری برای انجام این کار وجود داشته باشد، در کل جمعیت در طول زمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که هیچ روش قابل اعتماد دیگری برای انجام این کار وجود داشته باشد، در کل جمعیت در طول زمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Equipped with floats, these dependable aircraft proved to be the lifeblood of the community.
[ترجمه گوگل]این هواپیماهای قابل اعتماد که به شناور مجهز شده بودند، رگ حیات جامعه را ثابت کردند
[ترجمه ترگمان]این هواپیماهای قابل اعتماد که به شناور شدن مجهز بودند، نیروی حیاتی جامعه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این هواپیماهای قابل اعتماد که به شناور شدن مجهز بودند، نیروی حیاتی جامعه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. After years of inconsistency, he has suddenly become dependable, recording 14 double-doubles in the 21 games before Thursday night.
[ترجمه گوگل]پس از سال ها ناهماهنگی، او ناگهان قابل اعتماد شد و در 21 بازی قبل از پنجشنبه شب 14 دابل دابل ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]پس از سال ها ناسازگاری، او ناگهان قابل اعتماد شد و ۱۴ بار قبل از پنجشنبه شب ۱۴ بار دوبل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از سال ها ناسازگاری، او ناگهان قابل اعتماد شد و ۱۴ بار قبل از پنجشنبه شب ۱۴ بار دوبل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Ted was a sturdy and dependable full-back who could be relied upon to play on either flank.
[ترجمه گوگل]تد یک مدافع کناری مستحکم و قابل اعتماد بود که می شد برای بازی در هر دو جناح به او اعتماد کرد
[ترجمه ترگمان]تد آدم قوی و قابل اعتمادی بود که می توانست به دو جناح تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تد آدم قوی و قابل اعتمادی بود که می توانست به دو جناح تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In a developed country that system is generally dependable.
[ترجمه گوگل]در یک کشور توسعه یافته، این سیستم به طور کلی قابل اعتماد است
[ترجمه ترگمان]در کشوری توسعه یافته این سیستم به طور کلی قابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در کشوری توسعه یافته این سیستم به طور کلی قابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He gained a reputation as an eccentric but dependable officer of unquenchable high spirits.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک افسر عجیب و غریب اما قابل اعتماد و دارای روحیه های غیرقابل خاموش شدن شهرت یافت
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک افسر غیر معمولی اما قابل اعتماد، شهرتی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک افسر غیر معمولی اما قابل اعتماد، شهرتی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Only the woman has a dependable and easily identifiable connection to the child-a tie on which society can rely.
[ترجمه گوگل]فقط زن ارتباط قابل اعتماد و به راحتی با کودک دارد - پیوندی که جامعه می تواند به آن تکیه کند
[ترجمه ترگمان]تنها یک زن دارای یک ارتباط قابل اعتماد و قابل تشخیصی با کودک است - پیوندی که جامعه می تواند بر آن تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنها یک زن دارای یک ارتباط قابل اعتماد و قابل تشخیصی با کودک است - پیوندی که جامعه می تواند بر آن تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Our work-force are completely dependable.
[ترجمه گوگل]نیروی کار ما کاملاً قابل اعتماد هستند
[ترجمه ترگمان]نیروی کار ما کاملا قابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نیروی کار ما کاملا قابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید