denunciation

/dəˌnənsiˈeɪʃn̩//dɪˌnʌnsɪˈeɪʃn̩/

معنی: اتهام، عیب جویی، شکایت، بد گویی، چغلی
معانی دیگر: نکوهش، محکوم سازی، تقبیح (رجوع شود به: denounce)، واسرنگش

جمله های نمونه

1. the church's denunciation of the government's activities
تقبیح اعمال دولت توسط کلیسا

2. All parties joined in bitter denunciation of the terrorists.
[ترجمه گوگل]همه احزاب در محکومیت شدید تروریست ها به یکدیگر پیوستند
[ترجمه ترگمان]همه احزاب محکوم به اعتراض شدید به تروریست ها شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In his speech, he made a fierce denunciation of government policy.
[ترجمه گوگل]وی در سخنرانی خود سیاست دولت را به شدت محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]او در سخنرانی خود، به شدت از سیاست دولت انتقاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The denunciation was made on the basis of second-hand information.
[ترجمه گوگل]این محکومیت بر اساس اطلاعات دست دوم انجام شده است
[ترجمه ترگمان]این انصراف بر پایه اطلاعات دست اول انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We were amazed to hear the witness's denunciation of the accused.
[ترجمه گوگل]از شنیدن سخنان شاهد از متهم متعجب شدیم
[ترجمه ترگمان]ما از شنیدن اتهام اتهام متهم به اتهام متهم متعجب شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On September 2 he wrote a stinging denunciation of his critics.
[ترجمه گوگل]در 2 سپتامبر او انتقاد شدیدی از منتقدانش نوشت
[ترجمه ترگمان]در دوم سپتامبر، او به انتقادات stinging از منتقدان خود نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Khomeinis denunciation was widely reproduced and popular.
[ترجمه گوگل]محکومیت خمینی به طور گسترده بازتولید و محبوب شد
[ترجمه ترگمان]khomeinis به طور گسترده باز و محبوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Beneath its denunciation of war and its apparent modernity there is the chauvinist roar of good and evil.
[ترجمه گوگل]در زیر نکوهش جنگ و مدرنیته ظاهری آن، غرش شوونیستی خیر و شر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در زیر اتهام جنگ و آشکار شدن آن there roar the خوب و شر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. on another wall was the old denunciation in Chinese: "[SACO] was the command center and supreme headquarters of American and Chiang's special agents for suppressing and massacring Chinese people.
[ترجمه گوگل]روی دیوار دیگر این نکوهش قدیمی به زبان چینی بود: «[SACO] مرکز فرماندهی و مقر عالی مأموران ویژه آمریکا و چیانگ برای سرکوب و قتل عام مردم چین بود
[ترجمه ترگمان]در یک دیوار دیگر، denunciation قدیمی به زبان چینی بود: \" [ SACO ] مرکز فرماندهی و دفاتر مرکزی عوامل ویژه دولت آمریکا و چیانگ برای سرکوب و قتل عام مردم چین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But, once the denunciation is done, what are we gonna burn then?
[ترجمه گوگل]اما، وقتی محکومیت انجام شد، آن وقت چه چیزی را می سوزانیم؟
[ترجمه ترگمان]اما، وقتی که denunciation تموم بشه، پس ما باید چیکار کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Denunciation was becoming Mrs Thatcher's stock in trade.
[ترجمه گوگل]انصراف در حال تبدیل شدن به سهام خانم تاچر در تجارت بود
[ترجمه ترگمان]Denunciation در عوض سهام خانم تا چر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The eventual denunciation of a failed withdrawal, even after consecutive solicitations from the clients, will be considered as proof with regards to the bank's unsuitability to operate.
[ترجمه گوگل]رد نهایی برداشت ناموفق حتی پس از درخواست های متوالی مشتریان، دلیلی بر عدم مناسب بودن بانک برای فعالیت تلقی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]انصراف نهایی از عقب نشینی ناموفق، حتی پس از درخواست های متوالی مشتریان، به عنوان اثباتی در رابطه با عملکرد بانک در نظر گرفته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He seized the floor for a violent denunciation of our tactics.
[ترجمه گوگل]او زمین را برای محکوم کردن خشونت آمیز تاکتیک های ما به دست گرفت
[ترجمه ترگمان]او کف زمین را محکم فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After Senator Erwin's denunciation of the funding polices, LEAA announced that it would no longer fund medical research into behavior modification and psychosurgery.
[ترجمه گوگل]پس از تقبیح سیاست های بودجه توسط سناتور اروین، LEAA اعلام کرد که دیگر تحقیقات پزشکی در زمینه اصلاح رفتار و جراحی روانی را تامین مالی نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]پس از مخالفت سناتور آروین از سیاست های مالی، LEAA اعلام کرد که دیگر بودجه تحقیقات پزشکی را به اصلاح رفتاری و تغییر رفتار پرداخت نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The prosecutor's frenzied denunciation of the accused.
[ترجمه گوگل]محکومیت جنون آمیز دادستان از متهم
[ترجمه ترگمان]دادستان از اتهام این متهم خشمگین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتهام (اسم)
accusation, charge, indictment, impeachment, denunciation, delation

عیب جویی (اسم)
reproach, denunciation, criticism, cavil

شکایت (اسم)
denunciation, murmur, protest, moan, gripe, groan, rumble, complaint, grievance, discontent

بد گویی (اسم)
defamation, vituperation, vilification, detraction, obloquy, denunciation, malediction, gossip

چغلی (اسم)
tale, denunciation, delation, rumble, rumor, rumour

انگلیسی به انگلیسی

• condemnation, denouncement
denunciation of someone or something is severe public criticism of them.

پیشنهاد کاربران

NOUN
محکوم سازی - اعلام برائت
▪️▪️▪️
فعل ش میشه:
denounce
محکوم کردن - علیه کسی اظهاری کردن - بر ضد کسی/فعالیتی/اظهار نظری اظهار نظر کردن - محکوم شمردن
e. g.
Attendance of 11 cabinet ministers and 15 coalition members of Knesset appears to violate ICJ ruling on Gaza war
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
On Monday, France’s foreign ministry condemned the conference. “We expect from the Israeli authorities a clear denunciation of these positions, ” a ministry spokesperson said.
Netanyahu’s office did not comment on the conference, but when asked about it the day before, he said attendees were “entitled to their opinions”.

[قرارداد] الغا
استنکار
توبیخ
تقبیح
باطل اعلام کردن ( معاهده )
انتقاد شدید
اعلام برائت
سرزنش
public announcement
give official information
تفتیش عقاید

بپرس